Thursday, July 23, 2015

سرچشمه اصلی شبهات

مقاله شماره (۳) سرچشمه اصلی شبهات
- بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُهْتَدُونَ [زخرف : ۲۲]
در مقا له گذشته به برخی از علل شبهات اشاره شد، در این مقاله قصد بر این است که علت اصلی مخالفت با رسولان، و ایراد شبهات بر علیه آنان را مورد بررسی قرار دهیم.
۱---------------------------------ا
انسانها در جامعه با هم زندگی می‌کنند و از بچگی به آداب و رسوم جامعه خود عادت کرده و دل می بندند، واز جمله بزرگ ترین این آداب و رسوم، دین رسمی و آباء و اجدادی هر جامعه می‌باشد، که جزء تابوهای هر جامعه بوده و به هیچکس اجازه شک و تردید، و یا کوچکترین تغییر و دستکاری در آن داده نمی شود، و هر کس هم وارد این حوزه شود با عکس العمل شدید جامعه روبرو می شود.
دین که در شکل صحیحش رهنمودهای پروردگار عالم به بشر خاکی می باشد و توسط انبیاء و اوصیاء به بشر ارائه می گردد، بعد از فاصله گرفتن از سرچشمه اصلی خویش، کم کم و بمرور ایام و سالها، توسط انسانهای غیر مرتبط با وحی و آسمان، کم کم مورد تفسیر و در ادامه مورد تعبیر اشتباه و تغییر قرار می گیرد و رفته رفته، جز اسم و رسم و رسوم بی محتوی، و به تعبیر امیرالمؤمنین، جز پوستینی وارونه از آن باقی نمی ماند.
متصدیان رسمی و روحانیان ادیان نیز رفته رفته رسمیت یافته، و دم و دستگاه خاص خود را ایجاد می کنند، بنحوی که مثلا حین ظهور حضرت مسیح ع، روحانیان یهودیت، یک دستگاه عریض و طویل و پر طمطراقی برای خود ایجاد کرده بودند، که اگر از آن به عنوان دستگاه سلطنت دینی تعبیر کنیم، پر بیراهه نرفته ایم.
با این وصف، رسولان وقتی می آمدند که، دین اصلی از محتوی خالی شده، تحریف شده و از آن جز رسم و رسومی بی محتوی باقی نمانده بود، و در مقابل، دستگاهی عریض و طویل و پرنفوذ و پرطمطراق، تحت عنوان روحانیون و متولیان آن دین ایجاد شده بود.
حال رسولان با مسئولیتی خطیر و در عین حال خطرناک، وارد صحنه جامعه شده و رسالت خطیر و عظیم خود را آغاز می کردند، یعنی باید همه آن تحریفات را کنار زده و محتوای اصلی دین الهی را بر گردانند!
یعنی دقیقاً انگشت روی آن نقطه حساس (دین و مذهب رسمی جامعه)گذاشته وقصد تغییرات اساسی در آن را داشته، و بلکه صریحا اعلام می کردند که این دین تحریف شده، و به مرور زمان دچار تغییرات فراوان شده، و باید با دین تر و تازه و جدید الهی جایگزین شود.
طبیعتا رسولان، مسئولیت این تحریفات را، متوجه روحانیون و علمای دین دانسته و انگشت اتهام را به سوی آنان نشانه می رفتند.
و لذا طبیعتا اولین گروهی که در این میدان صدای اعتراضشان بلند میشد، متولیان دین رسمی جامعه بودند، که رسول برانگیخته شده را خطری برای دین مستقر و رسمی تلقی کرده و موقعیت ممتاز اجتماعی خودشان را از جانب او در خطر می دیدند.
و چون نسبت به خودشان، و منافع گروهی خودشان احساس خطر و تهدید می کردند، فریاد وادیناه و واشریعتای آنها در مقابل رسولان بلند می شد، و فرستاده شده را فردی فریب خورده یا مجنون و روانی یا عامل نیروهای خارجی و خطرناک و عامل فتنه و بدعت و خطری برای دین (رسمی) اعلام می کردند، کاری که علمای یهود در قبال حضرت مسیح و سپس در مقابل حضرت رسول کردند .
با اعلام مخالفت علما و بزرگان دین، پیروان متدین و مقلد آنها نیز که به دین رسمی موجود عادت کرده و آنرا همان دین حقیقی خدا می پنداشتند، به فتوای بزرگان دین، به دشمنی سرسختانه با رسولان می پرداختند!
و اینچنین می شد که متدینین منتظر ظهور رسول موعود، به "الد الخصام" آنها تبدیل می شدند!
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ اَلنّٰاسِ عَدٰاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا اَلْيَهُود...َ ﴿۸۲﴾مائده
هر آینه دشمن ترین دشمنان نسبت به ایمان آورندگان را یهود خواهی یافت.
و این در حالی بود که یهود مهمترین گروه منتظران پیامبر ص بودند و اساسا به همین منظور از سرزمین مقدس مهاجرت کرده و به مدینه آمده بودند! و منتظر ظهورش بودند!
- اما چرا با موعود منتظرشان به دشمنی پرداختند؟
- چونکه علمایشان به آنها گفتند این "محمد" مصداق اون "محمدی" که ما منتظرش هستیم نیست و او تنها یک کذاب است که قصد ایجاد انحراف در دین آبا و اجدادی ما را دارد! و عوام هم چشم و گوش بسته حرف آنها را پذیرفته و از آنها پیروی کرده و دشمن پیامبر موعود شدند!
۲--------------------------------------ا
خداوند در قرآن کریم، بارها و در آیات مختلف، صریحا این واقعیت تلخ تاریخی را برای عبرت گرفتن و بیدار شدن ما انسانها، بیان داشته است، از جمله در آیه ای که در اول مقاله آورده شد:
بَلْ قٰالُوا إِنّٰا وَجَدْنٰا آبٰاءَنٰا عَلىٰ أُمَّةٍ وَ إِنّٰا عَلىٰ آثٰارِهِمْ مُهْتَدُونَ ﴿۲۲﴾ زخرف
بلکه(به رسول جدید) گفتند: «ما آباء (و اجداد و بزرگان) خود را بر این آیین یافتیم(این دین و آئین آبا و اجدادی ماست) و ما (هدایت را در) پى گیرى از آنان (دانسته)، و خود را در راه هدایت و هدایت یافته می دانیم.»

البته مشکل اصلی همه رسولان با مردم جامعه خودشان این بود که در مقابل تغییر دین تحریف شده مقاومت نشان می دادند و دین و پیام جدید را بدعت و گمراهی تلقی می کردند، و این همیشه و با همه رسولان تکرار شده و خواهد شد، چنانچه پیامبر اسلام ص نیز با شدیدترین مقاومتها و درگیریها و بگیر و ببند و بکشها روبرو شد لذا خداوند برای دلجوئی از رسولش آیه زیر را نازل کرد:
وَ كَذٰلِكَ مٰا أَرْسَلْنٰا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلاّٰ قٰالَ مُتْرَفُوهٰا إِنّٰا وَجَدْنٰا آبٰاءَنٰا عَلىٰ أُمَّةٍ وَ إِنّٰا عَلىٰ آثٰارِهِمْ مُقْتَدُونَ ﴿۲۳﴾زخرف
و اینچنین پیش از تو نیز ما هیچ پیامبری در هیچ امت و قریه ای نفرستادیم مگر آنکه مترفین آنها (بزرگان و صاحبان قدرت و مکنت و موقعیت) گفتند: «ما آباء (و اجداد و گذشتگان) خود را بر این روش و دین و آئین یافته ایم و ما (آنها را قبول داشته و) به ایشان اقتدا (و تقلید) می کنیم (و حاضر به ترک تقلید در دین نیستیم و هیچ تغییری را نیز درآن نمی پذیریم).»
وَ إِذٰا قِيلَ لَهُمُ اِتَّبِعُوا مٰا أَنْزَلَ اَللّٰهُ قٰالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مٰا أَلْفَيْنٰا عَلَيْهِ آبٰاءَنٰا أَ وَ لَوْ كٰانَ آبٰاؤُهُمْ لاٰ يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لاٰ يَهْتَدُونَ ﴿۱۷۰﴾بقره
- و چون به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده است پیروى کنید (و الان از ثقلین پیروی کنید و بدعتهای غیر ثقلین را رها کنید)»؛
- مى گویند: «نه!، بلکه از همان چیزى که پدران خود را بر آن یافته ایم، پیروى مى کنیم.»
- آیا هر چند پدرانشان چیزى را درک نمى کرده و به راه صواب نمى رفته اند (و بدعت در دین وارد کرده اند، باز هم در خور پیروى هستند]؟ (۱۷۰)

بله همیشه مشکل، و مانع اصلی پذیرش دعوت رسولان، عادت به دین آباء و اجدادی موجود، و دین مستقر و رسمی جامعه بوده،
به عبارت دیگر، عدم پذیرش هرگونه تغییر در دین موجود و و مقاومت در مقابل تحریف زدائی از آن، از یکطرف، و به خطر افتادن منافع و اهواء انفس بزرگان و مترفین قوم از طرف دیگر، دلیل اصلی مخالفت با رسولان بود.
همیشه در حین آمدن رسولان، بزرگان اصرار می کردند، و پیروان می پذیرفتند، که فقط از دین رسمی مستقر در جامعه پیروی کنند و زیر بار هیچ تغییر و تصحیح و پیام جدیدی نروند، گرچه پیام جدید، کاملاً عاقلانه صحیح و منطقی باشد.
در این رابطه خداوند در سوره قمر آیه سوم می فرماید:
- وَ كَذَّبُوا وَ اِتَّبَعُوا أَهْوٰاءَهُمْ وَ كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقرٌّ ﴿۳﴾قمر
و (رسولان را) تکذیب کردند و هواهای نفسانی (و منافع خویش) را دنبال کردند، و از امر (و دین) مستقر (و جا افتاده در جامعه) پیروی کردند.
مشکل وقتی بزرگتر و لاینحل تر می شد که اکثرا رسولان، قبل از برانگیخته شدن و آغاز مأموریت خود، افرادی به ظاهر عادی و بلکه مظلوم و سر بزیر و منزوی، و دور از جاه و مقام و موقعیت و شهرت متداول در جامعه بودند، و به همین دلیل، با تعجب و اعتراض متدینین و بزرگان جامعه قرار می گرفتند.
بزرگان جامعه اعتراض کرده و می گفتند اصلا این شخص چه کاره است؟ و چه حقی دارد که در دین اظهار نظر کند! و به بزرگان عیب و ایراد بگیرد! و بخواهد در دین موجود رسمی تغییراتی ایجاد کند؟!
وَ عَجِبُوا أَنْ جٰاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَ قٰالَ اَلْكٰافِرُونَ هٰذٰا سٰاحِرٌ كَذّٰابٌ ﴿۴﴾سوره ص
و از اینکه هشداردهنده اى از خودشان(فردی عادی مثل خودشان!) برایشان آمده درتعجب کرده (و تکذیب کرده)، و منکران مى گویند: «این، ساحرى کذاب است!
چونکه می گفتند اگر هم تغییراتی لازم باشد، رجال بزرگ و عظیم دین باید اینکار را بکنند، و اگر هم بنا باشد نماینده ای از طرف خدا بیاید، باید از بین بزرگان و عظمای دین باشد و نه یک فرد گمنام و غیر معروف و حتی درس دین نخوانده! :
وَ قٰالُوا لَوْ لاٰ نُزِّلَ هٰذَا اَلْقُرْآنُ عَلىٰ رَجُلٍ مِنَ اَلْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ ﴿۳۱﴾زخرف
و گفتند: «چرا این قرآن بر رجل عظیمی (از رجال عظام) دو شهر(یعنی مکه و طائف ) فرود نیامده است؟»
(چنانچه امروز، میگویند اگر بنا باشد نائبی یا پیامی از طرف امام زمان بیاید، باید به یکی از مراجع عظام نجف و قم بیاید!)
یعنی برای خدا و امام زمان تکلیف معین می کنند که رسول و فرستاده شان را باید از کجا و بین چه کسانی تعیین کند وگرنه قابل قبول نخواهد بود!
و خداوند جواب می داد که:
- ...اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ...انعام☆۱۲۴☆
خداوند خود می داند پیامش را توسط چه کسی بفرستد و کجا قرار دهد!(یعنی اینها لازم نیست برای خدا وند یا امام زمان تعیین تکلیف کنند!)
بنابر این می بینیم که رسولان افرادی ساده، عادی و مظلوم و مستضعف بودند، و وقتی هم مبعوث می شدند، اولین کاری که می کردند، تحریفات موجود در دین رسمی و مستقر جامعه برملا کرده و آن را غلط و تحریف شده معرفی می کردند، و با این کار منافع و موقعیت متولیان رسمی دین به خطر افتاده و با آنها درگیر می شدند.
از طرف دیگر، صاحبان قدرت سیاسی جامعه امثال فرعون نیز قدرت و موقعیت خود را در معرض تهدید و خطر جدی دیده و با رسولان از در مخالفت در آمده و به اصطلاح با آنها و پیروانشان برخورد امنیتی می کردند! (که البته در عمل نیز با دعوت جدید پایه های حکومت و قدرتشان متزلزل گردیده و نهایتا متلاشی می شدند!)
لذا هر دو قدرت سیاسی و دینی جامعه، احساس خطر کرده و آژیر خطر را به صدا در آورده و مشترکا بر علیه رسولان وارد صحنه شده، و حتی رسولان و پیروان آنها را تهدید به قتل و زنجیر و زندان و شکنجه کرده و احیانا تهدیدهایشان را نیز عملی می کردند و امثال بلالها و یاسر و سمیه ها و یا ساحران ایمان آورده فرعون، را در معرض قتل و کشتار و شکنجه قرار می دادند.
به سه آیه زیر از قرآن کریم که از این موضوع صحبت می کند توجه کنیم:
۱- وَ قٰالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسىٰ وَ لْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخٰافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي اَلْأَرْضِ اَلْفَسٰادَ ﴿۲۶﴾غافر
و فرعون گفت: «مرا بگذارید موسى را بکشم اوهم پروردگارش را (به کمک خودش) بخواند.(در دادگاه بعد از صدور حکم زندان، به بنده هم همین را گفتند! گفتند حالا احمدالحسن را صدا کن تا نجاتت دهد!)
(فرعون گفت) من مى ترسم او (که بدعتگزار است) دین شما را تغییر دهد یا در این سرزمین فساد کند.»
۲- قٰالُوا إِنّٰا تَطَيَّرْنٰا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَ لَيَمَسَّنَّكُمْ مِنّٰا عَذٰابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۸﴾یس
آنها (به رسولان گفتند): «ما[حضور] شما (رسولان و انصارشان) را به شگون بد گرفته ایم(به شما مشکوکیم و از فعالیتهای شما احساس خطر می کنیم). اگر(از دعوت و فعالیتهایتان) دست برندارید، سنگسارتان مى کنیم و قطعا (دستگیر و زندانی شده و) شکنجه های دردناکی از ما به شما خواهد رسید.»
۳- ... كُلَّمٰا جٰاءَهُمْ رَسُولٌ بِمٰا لاٰ تَهْوىٰ أَنْفُسُهُمْ فَرِيقاً كَذَّبُوا وَ فَرِيقاً يَقْتُلُونَ ﴿۷۰﴾مائده
هر بار رسولی چیزى بر خلاف دلخواهشان برایشان آورد، یا آنها را تکذیب کرده و یا آنها را مى کشتند.
۳-----------------------------------ا
اینک که آخرالزمان و زمان ظهور موعود ملل فرا رسیده و فرستاده ای تحت عنوان یمانی از طرف امام زمان عج آمده (فرستاده ای که از پیش وعده داده شده و در احادیث آمده بود) آیا انتظار داریم عکس العمل مرسوم همه امم و ملل، اینبار تکرار نشود؟ و امری غیر آن پیش آید؟ و بزرگان قوم و پیروانشان از فرستاده با آغوش باز استقبال کرده و از مقام و موقعیت خود دست کشیده و بلا فاصله او را پذیرفته، و همه اموال جمع شده و پیروان دستبوس را تحویل او دهند و خود کناری روند؟
هیهات!
خداوند می فرماید:
اِسْتِكْبٰاراً فِي اَلْأَرْضِ....فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاّٰ سُنَّتَ اَلْأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اَللّٰهِ تَبْدِيلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اَللّٰهِ تَحْوِيلاً ! (فاطر۴۳)
- پیامبر اکرم ص قسم خوردند که امتش، موبه مو و حذوالنعل بالنعل اعمال گذشتگان را تکرار خواهند کرد.
- امام صادق ع تأکید کردند که قائمشان در وقت قیام، با مصائب و مشکلاتی سخت تر و شدیدتر از مصائب و مشکلات رسول خدا ص مواجه خواهد شد:
- سمعت أبا عبد الله (عليه السلام) يقول: إن قائمنا إذا قام استقبل من جهل الناس أشد مما استقبله رسول الله (صلى الله عليه وآله) من جهال الجاهلية.
- قلت: وكيف ذاك؟
- قال: إن رسول الله (صلى الله عليه وآله) أتى الناس وهم يعبدون الحجارة والصخور والعيدان والخشب المنحوتة، وإن قائمنا إذا قام أتى الناس وكلهم يتأول عليه كتاب الله يحتج عليه به.... غیبت نعمانی ص۳۰۷.
- بله امام صادق ع فرمود قائم ما در اثر جهل و نادانی مردم، با مشکلاتی سختتر از مشکلات رسول الله ص مواجه خواهد شد!
- چرا؟
چون دشمنان رسول خدا مشرکینی بودند که بتهائی از سنگ و چوب می پرستیدند، اما دشمنان قائم ع علما و فقهائی خواهند بود که با آیات قرآن (و احادیث) به جنگش خواهند رفت!
- حال آیا با این توضیحات مشخص شدکه چرا علما و فقها، و متدینین و مقلدین آنها، با قائم ع خواهند جنگید؟
- بله دقیقا به همان دلیل که پیشینیان جنگیدند: رفته رفته و ذره ذره به مرور زمان، دین خدا تغییر یافته و تحریف می شد، بطوری که حین آمدن رسولان، از دین خدا جز یک اسم و رسم پرطمطراق توخالی، همراه با سلطنت دینی روحانیان، چیزی نمی ماند، و رسولان، در همان ابتدای کارشان، بر علیه این دستگاه تحریف شده و پرطمطراق موضع می گرفتند(برای روشنتر شدن قضیه، آیات اول سوره یاسین را با دقت مطالعه فرمائید، یا فیلم یوسف پیامبر و همینطور مریم مقدس را ببینید).
بله اهلبیت عصمت ع پیشاپیش به ما خبر دادند که حین ظهور قائم ع هم از اسلام جز اسمی و از قرآن جز رسمی باقی نخواهد ماند:
- وذلك: إذا لم يبق من الإسلام إلا اسمه ومن القرآن إلا رسمه، وغاب صاحب الأمر بإيضاح الغدر له في ذلك، لاشتمال الفتنة على القلوب حتى يكون أقرب الناس إليه أشدهم عدواة له... احتجاج طبرسی ج ۱ ص ۳۸۲
- در حین آمدن صاحب امر از اسلام جز اسمی و از قرآن جز رسمی (و در حدیث دیگر جز درسی) نخواهد ماند چون همه دچار فتنه شده (و رو به جاه و مال و مقام و شهرت و حب دنیا خواهند آورد) طوری که در اثر غدر (توطئه برای کشتن) قائم ع مجبور به غیبت و مخفی شدن خواهد شد، و آنهائی که از همه به او نزدیکتر بودند (شیعه ای که همیشه سنگش را به سینه می زد و بی صبرانه انتظارش می کشید) شدیدترین عداوت را با او پیش خواهند گرفت (در حد توطئه برای کشتنش)
- و امام باقر ع فرمود:
" إن قائمنا إذا قام دعا الناس إلى أمر جديد كما دعا إليه رسول الله (صلى الله عليه وآله)، وإن الإسلام بدأ غريبا وسيعود غريبا كما بدأ، فطوبى للغرباء ". غیبت نعمانی ص۳۳۶.
چون قائم ما بیاید مردم را به امر جدیدی دعوت خواهد کرد (یعنی امری که با دین رسمی موجود خوانائی نداشته و چیزی جدید به نظر می آید) مثل رسول الله ص که امر جدیدی آورد! و در نتیجه همانطور که پیامبر در آغاز کار(طرد شد و) غریب و تنها بود، او هم (طرد شده و طرید و شرید و) غریب و تنها خواهد بود (و اقلیتی بسیار کم و غریبانه از او پیروی خواهد کرد) پس خوشا به حال آن (اقلیت) غریب و تنها!
- بله با آیات و احادیث به جنگش می روند و تکذیبش می کنند و دهها شبهه علیه اش ایجاد و مطرح می کنند، چونکه از اواحساس خطر می کنند! او تحریفات موجود در دین رسمی را برملا کرده و نهایتا هرچیزی که قبل از خودش (به اسم دین و غیر آن) بود، مثل رسول الله ص ، منهدم خواهد کرد، و اسلام جدیدی خواهد آورد (اسلام اصلی و تحریف نشده را از نو مستقر خواهد کرد) و در این راه با کسی مجامله و مسامحه نخواهد کرد و به کسی هم رحم نخواهد کرد:
- يصنع كما صنع رسول الله (صلى الله عليه وآله)، يهدم ما كان قبله كما هدم رسول الله (صلى الله عليه وآله) أمر الجاهلية، ويستأنف الإسلام جديدا " غیبت نعمانی ص۳۳۶.
او مثل رسول الله، همه چیز قبل از خود را نابود و منهدم خواهد کرد، و اسلام جدیدی را مستقر خواهد کرد (یا اسلام حقیقی را مجددا پیاده خواهد کرد)
- وقال (عليه السلام): إذا خرج يقوم بأمر جديد، وكتاب جديد، وسنة جديدة، وقضاء جديد، على العرب شديد، وليس شأنه إلا القتل، لا يستبقي أحدا.... غیبت نعمانی ص ۲۶۳.
آنگاه که او بیاید، امری جدید، کتابی جدید، و سنتی جدید خواهد آورد، که قبولش برای عرب (متولیان دین و پیروانشان) شدید و سنگین خواهد بود، اما او به کسی از دشمنان و معاندین رحم نخواهد کرد و همه را از دم تیغ خواهد گذراند و یکیشان را زنده نخواهد گذاشت. از کتاب غیبت نعمانی.
به این شکل طبیعی است که صاحبان قدرت و سلطنت دینی احساس خطر کرده و با او به جنگ و مبارزه بر خیزند و هزاران شک و شبهه علیه او منتشر کنند تا مانع پیوستن عوام کالانعام به او شوند!
علی القاعده با این آیات و احادیث، علت اصلی شک افکنی ها و شبهه پراکنی ها باید برای ما روشن شود.
- و طبعا کسی که پیرو علما و فقهای آن زمان باشد با اینکه منتظر بود و کشته مرده قائم ع، به دستور بزرگانش،او را کذاب و فتنه گر و بدعتگزار پنداشته و با او، به عنوان کذاب و بدعتگزار و فتنه گر، راه عداوت و دشمنی پیش گرفته و حتی وارد جنگ خواهد شود، و یا حداقل گیج شده و حقیقت را تشخیص نداده و از او دوری کرده و از امرش خارج می شود. (مثل یهود که با حضرت مسیح و حضرت رسول ص وارد جنگ شدند گرچه گروه اصلی منتظران بودند)
- اما کسانی که در قید و بند دین نبوده و مقلد علمای زمان قائم ع نباشند، توجهی به شبهه افکنی آنها نکرده براحتی دعوتش را لبیک می گوید، مثل بلالها و ابوذرها که هیچ دینی نداشتند! :
سمعت أبا عبد الله (عليه السلام) يقول: إذا خرج القائم (عليه السلام) خرج من هذا الأمر من كان يرى أنه من أهله ودخل فيه شبه عبدة الشمس والقمر. غیبت نعمانی ص۳۳۲.
امام صادق ع فرمود: آنگاه که قائم ع بر خیزد آنها که خود را اهل این امر می دانستند(شیعه بودند و منتظر،) از این امر خارج می شوند و افرادی شبیه ماه و خورشید پرست (افرادی که اهمیتی به دین نمی دادند و مقلد وپیرو فقها نبودند) وارد این امر و دعوت می شوند
- ويسير إلى الكوفة فيخرج منها ستة عشر ألفا من البترية شاكين في السلاح، قراء القرآن، فقهاء في الدين....معجم احادیث امام مهدی ج۳ص۳۰۷
- مضمون حدیث این است که شانزده هزار نفر از قرآن خوانان و فقهای کوفه و نجف علیه قائم ع خروج می کنند!
- یعنی همان کار یهود در قبال حضرت مسیح و حضرت پیامبرص، از طرف شیعه و بزرگانش تکرار می شود! و دقیقا به همان دلیل!
امید که با این توضیحات که مبتنی بر آیات و احادیث بود، علت و سرچشمه اصلی "شبهات" روشن شود و افراد عاقل و بالغ (به لحاظ فکری) و روشن ضمیر و بصیر، دنیا وآخرت خود را چشم و گوش بسته به علما و بزرگان خود نسپارند و خود تفکر و تعقل کنند و خود را از هلاکت در در این دوران آخرالزمان نجات داده و ندای "هل من ناصر" یمانی آل محمدص را در این لحظات ظهور، لبیک گویند و از یاران قائم آل محمدص شوند! چنین بادا!

شبهاتی که مکذبین به رسول الله (ص) وارد کردند

مقاله شماره (۶) شبهاتی که مکذبین به رسول الله (ص) وارد کردند
بسم الله الرحمن الرحیم
باید توجه داشت که از آنجائیکه باطل هرگز تاب مقاومت در قبال حق را ندارد، و به فرموده خداوند ان الباطل کان ذهوقا، باطل ضعیف و شکننده می باشد، منکرین و تکذیب کنندگان رسولان، هرگز از راه عقل و منطق و استدلال، با رسولان وارد بحث و مناظره نمی شدند، مثلا هر گز نمی توانستند با عقل و منطق ثابت کنند که پرستیدن چوب و سنگ بهتر از پرستیدن الله واحد خالق زمین و آسمانهاست! یا هرگز نمی توانستند طی یک رودر روئی منطقی، پاسخ ایرادات و اشکالات بسیار عاقلانه و محکم و مستدل و منطقی و شکننده رسولان را بدهند! لذا همیشه از بحث و استدلال برابر و منطقی فرار می کردند، زیرا که پیشاپیش نیک می دانستند که در این میدان شکست آنها حتمی است.
لذا راهی را که انتخاب می کردند این بود که از دور ایستاده و سنگ و کلوخ پرتاب کنند! سنگ و کلوخ شبهات و افتراء و تهمتها و اتهامات دروغ! تا شاید بدین وسیله اذهان عمومی را مغشوش و مشوش کنند تا به کلام منطقی رسولان گوش فرا ندهند!
و طبعا وقتی می دیدند از این راه نیز نمی توانند پیشرفت پیام زلال رسولان را متوقف کنند، سلاح همیشگی خود را پیش می کشیدند: دستگیری و زندان و سرکوب! و از آنجائیکه ان الباطل کان ذهوقا، در این وادی نیز نهایتا کاری پیش نبرده شکست خورده و نابود و مزمحل می شدند و روانه زباله دان تاریخ و نهایتا راهی جهنم می شدند!
مشرکین و مکذبین مکه نیز از اسلافشان استثنا نبوده و راه آنها را پی گرفته و این شیوه را با رسول الله (ص) در پیش گرفتند، (چنانچه امروز نیز ادامه دهندگان راه آنان همان راه و روشها را تکرار می کنند!) چرا که خیلی روشن و بدیهی بود که آنها هرگز توانائی پاسخگوی به ایرادات و اشکالات محکم و منطقی که رسول خدا ص بر دین تحریف شده و بتها و بزرگان آنها وارد می کرد را ندارند و نخواهند داشت، (چنانچه امروز نیز منکرین و مکذبین تا حالا نتوانسته اند پاسخ اشکالات محکم یمانی ع بدهند) و می دانستند و می دانند که چنان رودر روئی منطقی، نهایتا حاصلی جز شکست فضاحت بار و رسوائی برای آنها نخواهد داشت، و همینطور می دانستند که هرگز یارائی و توانائی رد و پاسخگوئی به سوره های قران را (و امروز کتابهای سید یمانی را) ندارند!
لذا تنها راهی که برایشان باقی می ماند، غیر از آزار و اذیت و سرکوب، پخش و انتشار اتهامات بی اصل و اساس و ایجاد شبهات و ایرادات بی مایه و سبک، و زیر علامت سؤال بردن رسول خدا ص از طریق این شبهات بود! شاید که بدینوسیله مانع انتشار و گسترش سریع این دعوت پاک و مبارک شوند! اما زهی خیال باطل که نمی دانستند، و هنوز هم نمی دانند! که،
چراغی که ایزد بر فروزد
هر آنکس پف کند ریش (و همینطور ریشه اش) بسوزد!
و در نتیجه رهسپار جهنم و زباله دانی تاریخ شدند و اسلام (و در پی آن امروز دعوت مبارک یمانی) از روز نخست تاکنون، فقط و فقط در حال گسترش بوده و هست و خواهد بود!

Wednesday, July 1, 2015

صدای ملکوتی  امام احمد الحسن ع  در  پالتاک مصاحبه بطور کامل در 105 دقیقه میباشد

https://drive.google.com/file/d/0B9h3Lr_QpEEWZzRXNUNxQmlod0k/view

Saturday, May 23, 2015

پیام امام احمد الحسن ع به دولت عراق 23/5/2015

رخصت(جنگ بادشمنان)به جنگجویان(اسلام)داده شد، زیرا آن ها از دشمن، سخت ستم کشیدند، وخدا بریاری آن ها تواناست، آن مومنانی که(به خاطر ستم کافران)به ناحق از خانه هایشان آواره شده(و)جزآن که می گفتند: پروردگارِما خدای یکتاست(هیچ جرمی نداشتند)و اگر خدا(رخصت جنگ ندهد و)دفع شرِّ بعضی از مردم را به واسطه بعضی دیگر، نکند، همانا صومعه ها و دِیر و کنشت ها و مساجدی که درآن نماز وذکر خدا بسیار می شود، همه خراب و ویران می شد و هر که خدا را یاری کند، البته خدا او را یاری خواهد کرد، خداوند قوی و با عزت است، (آنان که خدا رایاری می کنند)آن هایی هستند که اگر در روی زمین به آنان اقتدار وتمکین دهیم، نماز به پا می دارند و زکات به مستحقّان می دهند وامر به معروف ونهی از منکر می کنند و عاقبت کار ها به دست خداست"(حج 39.41)
خیلی وقت قبل از سیطره بعضی از وهابی های گروه معروف به داعش، در بعضی از مناطق و استان های عراق؛ بیان کردم که این اتفاقات می افتد.
این متنی است که دراین صفحه مبارک، در تاریخ16دسامبر2012 نوشتم:
((به مناسبت:
ورود اسیران آل محمد به شام
اتفاقاتی که امروز در سوریه اتفاق می افتد.
دعوت خود را بار دیگر تکرار می کنم ومسلمانان در هر مکان را مورد خطاب قرار می دهم، مخصوصاً در عراق، برای توجه(وجمع شدن)حول پرچم حق مهدوی، برای مواجهه با القاعده سفیانی -ذبح کننده- افرادی که در سوریه جمع شدند، به واسطه کمک حکومت آمریکا و اتباع آن و عراق را قدم بعدی خود می دانند.))
بعد از اتفاقاتی که در عراق افتاد، سوالات زیادی از سوی مسئولین وسربازان در لشکر عراق -افرادی که به دعوت حق مهدوی ایمان دارند- مبنی بر وظیفه آن هاپرسیده شد، و من برای آن ها در آن زمان، وظیفه شان را روشن ساختم که باید (باآن ها)بجنگند و از سیطره آن ها بر سرزمین عراق و مقدسات جلوگیری کنند، و خداوند خواست که بعضی از این مسئولین و سربازان به شهادت برسند، درحالی که از سرزمین و آبرو و مقدساتشان دفاع می کردند.
همان طور که انصار از شهر"بَلَد" و هم چنین شهر"تَلَعفَر" -قبل از سقوط آن ها- دفاع کردند، و درنجف، انصار به حکومت محلی آن جا آمادگی خود را برای دفاع از نجف اعلام نمودند، همان گونه که مراازاین مسئله باخبر نمودند، اما درکربلا حکومت محلی که در کربلا حکومت می کرد، حسینیه انصار امام مهدی را بستند، (و)مومنین مرا از این مسئله باخبر نمودند، دلیل این بود که مومنین در کربلا به آن ها گفتند که آماده دفاع از کربلا و قربانی شدن با خون هایشان هستند، و پاسخ حکومت محلی یا گروهی که در کربلا حکومت می کنند، این بود که حسینیه انصار امام مهدی در کربلا را بستند، متاسفانه این وضع عمومی عراق است، که با منطق گروه ها در آن حکومت می کنند، یا هر فردی که برانجام کاری پیروز شد، آن کار را انجام می دهد(منظور این است که درآن جا زور وقدرت حکم فرما است)افرادی که در عراق حکومت می کنند، قانونی وجود ندارد که نسبت به آن ها حکم کند یا درآن دادخواهی کنند، یا نسبت به قانونی که آن را وضع کردند.
پایمال نمودن وبی برنامگی و تفکر(فقط) با عقل گروه هایی که حکومت عراق به واسطه آن متمایز است، چه(حکومت)مرکزی چه (حکومت)منطقه ای، از زمان ورود آمریکا تاامروز(این عوامل) مهم ترین دلایل سقوط تلعفر و بقیه مناطق عراق است.
من در این جا نمی خواهم شخصی را نقدکنم، اوضاع خیلی خطرناک است، سخن زیادی نمی گویم، از ما ودیگران درخواست قربانی شدن، شده است، برای محافظت از مقدسات و سرزمین وآبرو، مطالبی که بیان کردم را به خاطر دلیل زیر، به صورت مختصرآوردم.
آن چه امروزبرای اقامه حجت می خواهم بگویم این است که: اوضاع خیلی خطرناک است، بعدازاین که گروه های وهابیت بر "الانبار"عراق سیطره پیداکرده است، و سوریه را خراب کردند، و به سمت بغداد درحال حرکت هستند، و الان اوضاع خوبی برای بغداد و کربلا و نجف و بقیه استان ها عراق نیست، به همین خاطر ما آمادگی داریم تا نیرو های جنگی برای دفاع از سرزمین عراق ومقدسات، تشکیل بدهیم، اگر حکومت مرکزی عراق، آمادگی همکاری با انصارامام مهدی برای دفاع از سرزمین عراق و مقدسات را دارد، رئیس وزراء عراق یا نماینده رسمی او یا وزیر دفاع یا نماینده رسمی او یا وزیر کشوریا نماینده رسمی او با مکتب رسمی نجف اشرف ارتباط برقرار کند(ودیدارکند)، برای مُنسجم کردن تشکیل نیرو های جنگی و مسلح نمودن آن ها و تجهیزآن ها برای دفاع از سرزمین عراق و مقدسات.
خدایا شاهد باش که ما (دستورتو را)رساندیم، و حجت ودلیل کاملی آوردیم که پوشیدگی درآن نیست.
(پیام فیس بوک سید احمدالحسن ع)

Thursday, May 7, 2015

دعای فرج

امام زمان(عج) به یکی از دوستان خود که از آن حضرت پرسیده بود: آقاجان! چرابا اینکه ما این همه دعای فرج را میخوانیم شما نمی آیید؟
فرمودند: شما که دعای فرج نمیخوانید! شما
دعای سلامتی من را میخوانید (یعنی اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن)
شما باید دعای(الهی عظم البلا) را زیاد بخوانید.
امام زمان و سیدبن طاووس صفحه238.نجم الثاقب صفحه 480

Tuesday, May 5, 2015

معجزه حجیت ندارد

ابن سكيت گويد به امام ابی الحسن عليه السلام(امام هادی علیه السلام) عرض كردم:
چرا خدا حضرت موسى را با وسيله عصا و يد بيضا و ابزار ابطال جادو فرستاد ؟
و حضرت عيسى را با وسيله طبابت ؟

و حضرت محمد را كه بر او و خاندانش و پيغمبران درود باد به وسيله كلام و سخنرانى ؟
حضرت فرمود:
چون(هنگامی که) خدا موسى عليه السلام را مبعوث كرد جادوگرى بر مردم آن زمان غلبه داشت پس او از طرف خدا چيزى آورد كه مانندش از توانائى آنها خارج بود و به وسيله آن جادوى آنها را باطل ساخت و حجت را بر ايشان ثابت كرد !
و عيسى عليه السلام را در زمانى فرستاد كه فلج و زمينگيرى زياد شده بود و مردم نياز به طب داشتند پس او از جانب خدا چيزى آورد كه مانندش را نداشتند پس به اجازه خدا مردگان را زنده كرد و كور مادرزاد و پيس را درمان نمود و حجت را بر ايشان ثابت كرد!
و حضرت محمد (ص) را در زمانى فرستاد كه خطبه خوانى و سخنورى زياد شده بود!
به گمانم(امام علیه السلام در این حدیث) شعر را هم فرمود پس آن حضرت از طرف خدا پندها و دستوراتى شيوا آورد كه گفتار آنها را باطل كرد و حجت را بر ايشان تمام نمود!
ابن سكيت گفت به خدا هرگز مانند تو را نديدهام بفرمائيد در اين زمان حجت خدا بر مردم چيست
(امام هادی علیه السلام ) فرمود: عقل است كه بوسيله آن امام راستگو را مىشناسد و تصديقش مىكند و دورغگو را مىشناسد و تكذيبش مىنمايد.
ابن سكيت گفت به خدا جواب درست همين است

الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ السّيّارِيّ عَنْ أَبِي يَعْقُوبَ الْبَغْدَادِيّ قَالَ قَالَ ابْنُ السّكّيتِ لِأَبِي الْحَسَنِ ع لِمَا ذَا بَعَثَ اللّهُ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ ع بِالْعَصَا وَ يَدِهِ الْبَيْضَاءِ وَ آلَةِ السّحْرِ وَ بَعَثَ عِيسَى بِآلَةِ الطّبّ وَ بَعَثَ مُحَمّداً صَلّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَى جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ بِالْكَلَامِ وَ الْخُطَبِ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع إِنّ اللّهَ لَمّا بَعَثَ مُوسَى ع كَانَ الْغَالِبُ عَلَى أَهْلِ عَصْرِهِ السّحْرَ فَأَتَاهُمْ مِنْ عِنْدِ اللّهِ بِمَا لَمْ يَكُنْ فِي وُسْعِهِمْ مِثْلُهُ وَ مَا أَبْطَلَ بِهِ سِحْرَهُمْ وَ أَثْبَتَ بِهِ الْحُجّةَ عَلَيْهِمْ وَ إِنّ اللّهَ بَعَثَ عِيسَى ع فِي وَقْتٍ قَدْ ظَهَرَتْ فِيهِ الزّمَانَاتُ وَ احْتَاجَ النّاسُ إِلَى الطّبّ فَأَتَاهُمْ مِنْ عِنْدِ اللّهِ بِمَا لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُمْ مِثْلُهُ وَ بِمَا أَحْيَا لَهُمُ الْمَوْتَى وَ أَبْرَأَ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِ اللّهِ وَ أَثْبَتَ بِهِ الْحُجّةَ عَلَيْهِمْ وَ إِنّ اللّهَ بَعَثَ مُحَمّداً ص فِي وَقْتٍ كَانَ الْغَالِبُ عَلَى أَهْلِ عَصْرِهِ الْخُطَبَ وَ الْكَلَامَ الكافي ج : 1 ص : 52وَ أَظُنّهُ قَالَ الشّعْرَ فَأَتَاهُمْ مِنْ عِنْدِ اللّهِ مِنْ مَوَاعِظِهِ وَ حِكَمِهِ مَا أَبْطَلَ بِهِ قَوْلَهُمْ وَ أَثْبَتَ بِهِ الْحُجّةَ عَلَيْهِمْ قَالَ فَقَالَ ابْنُ السّكّيتِ تَاللّهِ مَا رَأَيْتُ مِثْلَكَ قَطّ فَمَا الْحُجّةُ عَلَى الْخَلْقِ الْيَوْمَ قَالَ فَقَالَ ع الْعَقْلُ يُعْرَفُ بِهِ الصّادِقُ عَلَى اللّهِ فَيُصَدّقُهُ وَ الْكَاذِبُ عَلَى اللّهِ فَيُكَذّبُهُ قَالَ فَقَالَ ابْنُ السّكّيتِ هَذَا وَ اللّهِ هُوَ الْجَوَابُ
اصول كافى جلد 1 صفحه:

Saturday, April 11, 2015

تعارض روایات

تعارض روایات؛
آیا پس از امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، امامت در دو برادر جمع می‌شود؟ یعنی آیا ممکن است دوباره دو امام با هم برادر شوند؟ اگر روایاتی این موضوع را تائید کند، چگونه این امر با نص بر دوازده امام، قابل جمع است؟ آیا امامت بعد از امام مهدی(ع) در نسل ایشان ادامه دارد؟
عن الحسين بن ثوير بن أبي فاختة ، عن أبي عبد الله عليه السلام قال : لا تعود الامامة في أخوين بعد الحسن والحسين عليهما السلام ، ولا يكون بعد علي بن الحسين عليه السلام إلا في الاعقاب وأعقاب الاعقاب
امام صادق (ع) فرمود : بعد از حسن و حسین (ع) امامت به دو برادر نمی‌رسد . و بعد از علی بن الحسین (ع) نخواهد بود مگر در اعقاب (نسل ها) و اعقاب اعقاب (نسل های نسل ها)
الغیبة الطوسی ص 196. بحار الانوار ج 25 ص 250 . إثبات الهداة ج 1 ص 541. علل الشرائع ص 208.
عن حماد بن عيسى الجهني قال : قال أبو عبد الله عليه السلام: لاتجتمع الامامة في أخوين بعد الحسن والحسين عليهما السلام ، إنما هي في الاعقاب وأعقاب الاعقاب
امام صادق علیه السلام فرمود : امامت بعد از حسن و حسین (ع) در دو برادر جمع نمی‌شود . به درستی که آن در در اعقاب (نسل ها) و اعقاب اعقاب (نسل های نسل ها) خواهد بود
الغیبة الطوسی ص 226. إثبات الهداة ج 1 ص 124. بحار الانوار ج 25 ص 251. كمال الدين ص 414. الكافي ج 1 ص 286.
عن أبي عبد الله عليه السلام قال : لا تعود الامامة في أخوين بعد الحسن والحسين عليهما السلام أبدا ، إنها جرت من علي بن الحسين عليهما السلام كما قال عزوجل : وَأُوْلُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ . الأحزاب:6 . فلا تكون بعد علي بن الحسين عليهما السلام إلا في الاعقاب و أعقاب الاعقاب
امام صادق (ع) فرمود : پس از حسن و حسین (ع) امامت هرگز به دو برادر بر نمی‌گردد . بلکه از علی بن الحسین (ع) آن گونه جریان پیدا کرد که خداوند تبارک و تعالی فرموده است : و خویشاوندان بعضی نسبت به بعضی دیگر از مومنان و مهاجران در کتاب خدا اولی‌تر هستند . الاحزاب:6. پس بعد از علی بن الحسین (ع) نخواهد بود مگر در اعقاب (نسل ها) و اعقاب اعقاب (نسل های نسل ها)
الغیبة الطوسی ص 226 ح 192 . بحار الانوار ج 25 ص 252 . كمال الدين ص 414 . إثبات الهداة ج 1 ص 85 . الكافي ج 1 ص 285
منظور از اعقاب یعنی نسل، اما منظور از اعقاب اعقاب چیست؟ آیا منظور از نسل امام مهدی(ع)؟

Wednesday, April 1, 2015

ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺍﺧﻼﻗﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺣﻤﺪ ﺍﻟﺤﺴﻦ (ﻉ )

ﻣﻮﺿﻮﻉ : ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺍﺧﻼﻗﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺣﻤﺪ ﺍﻟﺤﺴﻦ (ﻉ ) ﺍﺯ
ﺯﺑﺎﻥ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻧﺼﺎﺭ
ﺍﺷﮑﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﯿﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﺷﺐ ﺍﺯ
ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺍﻭ ﺟﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ، ﺁﻧﻬﻢ ﻓﻘﻂ
ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﺷﺎﻫﺪ ﻭ ﮔﻮﺍﻩ ﺍﺳﺖ، ﻓﺮﻭﺗﻨﯽ
ﻭ ﺗﻮﺍﺿﻌﺶ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ
ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺯﺩﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﮔﻮﺍﻩ ﻭﺷﺎﻫﺪ
ﺍﺳﺖ؛ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﻗﻠﺒﻬﺎ
ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺭﺣﻤﺖ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺁﻝ ﻣﺤﻤﺪ
( ﻉ ) ﻧﻤﯽ ﺑﻮﺩ ﻫﺮﮔﺰ ﮐﺴﯽ ﺍﺣﻤﺪ ( ﻉ ) ﺭﺍ
ﺑﻮﺍﺳﻄﻪ ﯼ ﭘﻮﺷﺶ ﻧﻤﯽ ﺷﻨﺎﺧﺖ،
ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻮﺍﺳﻄﻪ ﯼ ﭘﻮﺷﺶ ﺧﺎﺹ ﻭ
ﯾﺎ ﻣﻨﻄﻘﺶ ﻭﯾﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﺻﺪﺭ ﻣﺠﻠﺲ
ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ، ﻧﻤﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﻨﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﻗﻠﺒﻬﺎ، ﺁﻝ
ﻣﺤﻤﺪ ( ﻉ ) ﺭﺍ ﺑﻮﺍﺳﻄﮥ ﺍﺻﻮﻝ، ﺑﻪ ﺁﻝ
ﻣﺤﻤﺪ ( ﻉ ) ﺭﺃﻓﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﮔﺮﻧﻪ ﺩﻗﯿﻘﺎً
ﻫﻤﺎﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮔﻮﯾﻨﺪﻩ ﻣﯽ
ﮔﻮﯾﺪ: ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﻋﺮﺍﺑﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﻋﺮﺍﻕ
ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﺴﻮﯼ ﻣﺠﻠﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﺳﻮﻝ
ﺍﻟﻠﻪ ( ﺹ ) ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﺑﻪ
ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﻭ ﭼﭗ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ
ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﮐﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻣﺤﻤﺪ
( ﺹ ) ﺍﺳﺖ؟؟!!
ﻣﺠﻠﺲ ﺍﻭ، ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ
( ﻉ ) ﻫﯿﭻ ﻓﺮﻗﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﺠﻠﺴﯽ
ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺣﻤﺪ ( ﻉ ) ﺩﺭ ﺯﺍﻭﯾﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮐﻪ
ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺩﺭ ﺁﻥ
ﺍﮐﺮﺍﻩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺍﯼ ﻣﺪﻋﯿﺎﻥ ﺗﺸﯿﻊ!!
ﻣﯽ ﻧﺸﯿﻨﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﺮ ﺩﻧﯿﺎ ﻭ
ﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﺷﺮﻑ ﻭ ﺑﺮﺗﺮﯼ
ﺩﺍﺭﺩ، ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﺍﺣﻤﺪ ( ﻉ ) ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺠﻠﺴﯽ
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ
ﺳﻼﻡ ﺩﺍﺩﻥ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺑﺮﺁﻥ
ﻃﺮﻑ ﻃﻔﻠﯽ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺳﯿﺮﻩ ﺍﺵ
ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺳﯿﺮﻩ ﯼ ﺟﺪﺵ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ( ﺹ )
ﺍﺳﺖ .
ﺍﺣﻤﺪ ﻫﺮﮔﺰ ﮐﻮﭼﮏ ﻭﺑﺰﺭﮔﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻩ،
ﻣﮕﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺷﺘﺎﺑﺎﻥ ﺑﺴﻮﯼ ﺍﻭ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ
ﺍﻭ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﻭ
ﺩﺳﺖ ﻃﺮﻑ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻧﻤﯽ
ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻭ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﺪ، ﺑﻪ
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺧﻼﻕ ﺁﻝ
ﻣﺤﻤﺪ ( ﻉ ) ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺍﯾﻦ
ﺍﻭﺻﺎﻑ ﺭﺍ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺮﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ( ﻉ )
ﻭ ﺍﺋﻤﻪ ( ﻉ ) ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﻭﺻﺎﻑ ﺭﺍ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ (ﻉ ) ﺩﺭ ﮐﺴﯽ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺍﺣﻤﺪ
( ﻉ ) ﻧﯿﺎﻓﺘﯿﻢ .
ﺳﻼﻡ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺍﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ( ﺹ ).
ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ( ﻉ ) ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﺭﮎ ﺍﻭ،
ﻋﻘﻠﻬﺎ ﺣﯿﺮﺍﻥ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﺻﺒﺮﺗﺎﻥ ﺭﺍ
ﺁﺷﻔﺘﻪ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﺩ " ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ
ﺍﻭﺻﺎﻑ ﻣﻨﺠﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﻣﯽ
ﺁﯾﺪ ﻭ ﺻﺎﺣﺐ ﺩﺭﻓﺶ ﻫﺎﯼ ﺳﯿﺎﻩ ﺍﺳﺖ،
ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﭼﺎﺭ ﺣﯿﺮﺕ
ﺯﺩﮔﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺸﺘﺎﻗﺎﻧﻪ ﺩﺭ
ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺵ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﯿﺮﻣﺆﻣﻨﺎﻥ
( ﻉ ) ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺭﺳﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ
ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻣﻈﻠﻮﻡِ ﺍﻣﺮﻭﺯﺵ ﺳﺨﻦ
ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ، ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ ": ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺮﺍﯼ
ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺍﻭ ﻣﺸﺘﺎﻗﻢ " ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﻣﯽ
ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ، ﺩﯾﮕﺮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﻣﯽ
ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ؟!!
ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﺑﺮ ﺣﻘﺎﻧﯿﺖ ﺍﻭ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽ
ﺩﻫﻨﺪ، ﻗﺮﺁﻥ، ﺍﺳﺘﺨﺎﺭﻩ، ﻋﺎﻟﻢ ﻣﻠﮑﻮﺕ ﻭ
ﺍﻭﺻﺎﻑ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ، ﺍﺧﻼﻕ، ﺳﯿﺮﻩ،
ﺗﻮﺍﺿﻊ ﻭ ﺯُﻫﺪ ﻫﻤﻪ ﺷﺎﻫﺪ ﻭﮔﻮﻩ ﺍﻭﯾﻨﺪ،
ﺩﯾﮕﺮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ؟؟!!
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺁﻝ ﻣﺤﻤﺪ ( ﻉ ) ﺭﺍ
ﺑﺸﻨﺎﺳﯿﺪ؟؟!!
ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﻣﺮ ﺍﺣﻤﺪ ( ﻉ ) ﺭﺍ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ
ﻣﺴﺘﻮﺭ ﮔﺬﺍﺭﺩﻩ ﺗﺎ ﺣﺠﺘﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺮﺍﯼ
ﺷﻤﺎ، ﺗﺎ ﺑﻮﺍﺳﻄﻪ ﯼ ﺁﻥ، ﻓﺮﺩﺍ ﻧﺰﺩ
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺗﺮﺍﺷﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟؟!!
ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺍﺳﻢ، ﺻﻔﺖ ﻭ ﺍﺧﻼﻕ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ
ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﺣﺠﺖ ﺑﺎﻟﻐﻪ ﻣﯽ
ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻋﺬﺍﺏ ﺍﺑﻼﻍ ﮔﺸﺘﻪ ﺁﻧﻬﻢ
ﭼﻪ ﻋﺬﺍﺑﯽ « ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻨﺘﻈﺮﻧﺪ ﺗﺎ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ
ﻭ ﯾﺎ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﺴﻮﯼ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺮﻭﻧﺪ،
ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﯾﺎﺕ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﻓﺮﻭﺩ
ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ ﻭﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻧﻔﺴﯽ ﺑﻪ
ﺣﺎﻟﺶ ﺳﻮﺩﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺟﺰ ﺁﻥ ﻧﻔﺴﯽ ﮐﻪ
ﻗﺒﻼً ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺍﯾﻤﺎﻥ
ﺁﻭﺭﺩﻧﺶ ﮐﺎﺭ ﺧﯿﺮﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ »ﻭﺍﯾﻦ
ﺧﻼﺻﻪ ﯼ ﻗﻀﯿﻪ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺍﺯ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭ ﺳﺎﺣﺖ ﻣﻘﺪﺱ ﺁﻝ
ﻣﺤﻤﺪ ( ﻉ ) ﻭ ﺍﺣﻤﺪ ﻣﻈﻠﻮﻡ ( ﻉ ) ﭘﻮﺯﺵ
ﻣﯽ ﻃﻠﺒﻢ.
ﺳﻼﻡ ﺑﺮﺗﻮ ﺍﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺩﺭ ﻫﺮ
ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ.
ﺳﻼﻡ ﺑﺮ ﻗﻠﺐ ﻭﺳﯿﻊ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺣﻤﺖ
ﻭﺍﺳﻌﻪ.
ﻭ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮑﻢ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ
ﻭ ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﻭﺣﺪﻩ

Monday, March 9, 2015

وصیت، مهمترین نشانه شناخت یمانی و صاحب این امر

وصیت، مهمترین نشانه شناخت یمانی و صاحب این امر
همانگونه که قبلا بیان شد، شاه کلید روایات ظهور در حل همه تعارضات روایات چه از جنبه مشخصات ظاهری مهدی که کاملا با هم در تضاد هستند و چه از نظر سن و چه از نظر مخفی ماندن نام ایشان تا زمان بعثت و چه اینکه روایات، صاحب این امر را فرزند کنیزی سیاه معرفی می‌نمایند، وصیت مقدس رسول خدا ص است که این نشانه بسیار مورد تاکید بوده است.
زیرا مطابق وصیت، دو مهدی وجود دارد و فرزند امام مهدی ع با همان اسم رمز یمانی، خود نیز مهدی اول است و از ایشان نیز با تعبیر مهدی، قائم و صاحب الامر یاد شده است.

حال به ذکر چند روایت در خصوص تاکید بر نشانه وصیت برای صاحب این امر می‌پردازیم.
عن عبدالاعلى، قال: قلت لابی عبدالله علیه السلام: ما الحجة على المدعی لهذا الامر بغیر حق؟ قال: ثلاثة من الحجة لم یجتمعن فی رجل إلا کان صاحب هذا الامر: أن یکون أولى الناس بمن قبله ویکون عنده سلاح رسول الله صلى الله علیه وآله. ویکون صاحب الوصیة الظاهرة .

عبد الاعلی گوید که به امام صادق ع عرض کردم حجت ما در مدعیان دروغین برای صاحب این امر چیست؟ فرمود: سه نشانه است که در هـــــیچ مردی جز او جمع نمی‌شود، آنکه او نزدیک ترین مردم به کسی که قبل از اوست می‌باشد، در نزد او سلاح رسول خدا ص است، و او صاحب وصیتی است که (در کتابها) آشکار است. الخصال: 1 / 117 ح 99 ، بحارالانوار: ج25 / 138 ح 8، الکافی: ج1 / 284 ح 2

عن أبي عبد الله عليه السلام قال : يعرف صاحب هذا الأمر بثلاث خصال لا يكون في غيره هو أولى الناس بالذي قبله وهو وصيه وعنده سلاح رسول الله صلى الله عليه وآله ووصيته.
امام صادق (ع) فرمود : صاحب این امر با سه خصوصیت شناخته می‌شود که در هیچ‌کس جز او نیست . او نزدیک ترین مردم به کسی که قبل از او است می‌باشد و او وصیش است . با او سلاح رسول الله (ص) است . با او وصیت رسول الله (ص) می‌باشد . بصائر الدرجات ص 202 . الكافی ج 1 ص
379
عن الحرث بن المغيرة قال قلت لأبي عبد الله عليه السلام بم يعرف صاحب هذا الأمر؟ قال بالسكينة والوقار والعلم والوصية . بصائر الدرجات ص 509

حرث بن المغیره گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم صاحب این امر با چه چیزی شناخته می‌شود ؟ فرمودند : با آرامش و وقار و علم و وصیت.

عن الإمام الصادق (ع) في حديث قال : ... فيبايعونه بين الركن والمقام ومعه عهد من رسول الله (صلى الله عليه وآله) قد توارثته الأبناء عن الآباء ... . غيبة النعماني ص282 . بحار الأنوار ج52 ص237 - 239
امام صادق ع فرمود: ....پس با او بین رکن و مقام بیعت می کنند و همراه او وصیت رسول خدا ص است که فرزند بعد از فرزند به ارث نهاده است.

عن حذيفة بن اليمان قال سمعت رسول الله ص يقول و ذكر المهدي: إنه يبايع بين الركن و المقام اسمه أحمد و عبد الله و المهدي فهذه أسماؤه ثلاثة.
حذيفه گويد : شنيدم که رسول الله (ص) درباره مهدی فرمود : همانا با او بين رکن و مقام بيعت می‌کنند و اسمش احمد و عبد الله و مهدی است . اين سه اسم نامهای او می‌باشند . الغيبة - طوسي ص 470 . بحار الأنوار ج 52 ، ص 291.
عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ اسْتَأْذَنْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَأَذِنَ لِي فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي كَلَامٍ لَهُ يَا مَنْ خَصَّنَا بِالْوَصِيَّةِ وَ أَعْطَانَا عِلْمَ مَا مَضَى وَ عِلْمَ مَا بَقِيَ وَ جَعَلَ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْنَا وَ جَعَلَنَا وَرَثَةَ الْأَنْبِيَاءِ.

امام صادق ع فرمود: ای کسي که وصيت را به ما اختصاص دادی و علم گذشته و علم آینده را به ما دادي و دلهاي بعضي از مردم را خواستار ما ساخت و ما را وارث پيامبران قرار دادی. بصائر الدرجات ص
149
عَنْ عَمْرِو بْنِ الْأَشْعَثِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ أَ تَرَوْنَ الْمُوصِيَ مِنَّا يُوصِي إِلَى مَنْ يُرِيدُ لَا وَ اللَّهِ وَ لَكِنَّهُ عَهْدٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص رَجُلٌ فَرَجُلٌ حَتَّى يَنْتَهِيَ إِلَى صَاحِبِه

امام صادق ع فرموند: آيا ديديد که وصيت کننده‌ای از ما به هرکس که بخواهد وصيت کند! نه به خدا سوگند، در صورتي که آن عهدي است از رسول خدا(ص) که به مردي بعد از مرد ديگر می‌رسد، تا اينکه امر به صاحبش منتهی شود. کافي ج1، ص 307

Wednesday, March 4, 2015

تسلیت شهادت دخت پیامبر اکرم فاطمه زهرا س

بسم الله الرحمن الرحیم
والحمدلله رب العالمین
اللهم صل علی محمد و ال محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا
ایام فاطمیه و ایام شهادت بزرگ بانوی دو عالم حضرت صدیقه طاهره خانم فاطمه زهرا سلام الله را در روزهای سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم جمادی به همه مومنین تسلیت عرض میکنیم خصوصا انصار الله که لبیک گویان به راه شهادت این بانوی بزرگوار و اولین پرچمدار ولایت و شهدا بعد از وفات پدرشان که به پرچم حاکمیت مردم پشت کرد و از تهدیدات شیخین هیچگونه هراسی بدل راه نداد, خدایا رسول تو اشرف مخلوقاتت محمد مصطفی ص و نور اول و کامل ترین نور در بین مخلوقات فرمود هر کس فاطمه را ازار دهد مرا ازار داده پس ما هم شهادت میدهیم که از پیروان پرچم حاکمیت مردم و شورا و انتخابات برائت و بیزاری میجوییم و به وصی و فرستاده امام مهدی ع سیداحمد الحسن لبیک گفته این ایام را به ساحت مقدس حضرت بقیه الله الاعظم حجت بن الحسن العسکری ارواحنا له الفدا و وصی ایشان یمانی موعود قائم ال محمد ص و انصار الله و امت وسط تسلیت میگوییم...انا لله و انا الیه راجعون

Monday, March 2, 2015

بروز رسانی برنامه

برنامه اندروید  بروز رسانی شد و به درخواست دوستان کلیه کتب آفلاین قرار داده شد
لطفا جهت دانلود و نصب قبل از نصب برنامه جدید  حتما برنامه قبلی را حذف کنید تا آپدیت افلاین بصورت کامل اعمال شود

در صورتی که از اپدیت اتوماتیک  استفاده کنید کتابهای انصار بصورت انلاین فقط قابل رویت هستند

http://jmp.sh/GMRiB8J


لعن و تکذیب و انکار!


استقبال مورد انتظار اهل بیت ع از یمانی یا قائم آل محمد ع
وقتی روایات ظهور در خصوص نحوه استقبال از قائم آل محمد ع را می‌خوانیم، گوئی مدعیان تشیع پس از 1400 سال از بعثت پیامبر خاتم ص، دوباره به همان جاهلیت قبلی خویش بازگشته و به صورت مدرن با این قائم همان رفتار بلکه رفتاری زشت تر از برخورد با پیامبر ص را تکرار می‌کند، یعنی بجای پنبه فرو کردن در گوش، زبانها را بریده و قلمها را شکسته و با همه قوا و توان شمشیر کینه خویش را برای انتقام از قائم آل محمد ع، از نیام خارج و بی رحمانه به جنگ او و یاران مظلوم و غریب او رفته، همان رفتار جاهلان با یاران پیامبر ص را تکرار و نه خود از این چشمه زلال می‌خورند و نه به دیگران اجازه ورود به این چشمه زلال را می‌دهند. منطق همه آنها هم یکی است: تاویل و تفسیر قران بر ضد قائم ع!

عن أبان بن تغلب، قال: سمعت أبا عبدالله جعفر بن محمد(علیهما السلام) یقول " إذا ظهرت رایة الحق لعنها أهل المشرق و أهل المغرب، غیبت نعمانی، باب
17
امام صادق ع فرمود: هنگامی که پرچم حق ظاهر شود، اهل مشرق و اهل مغرب، آن را لعن خواهند کرد!
عَنِ الْفُضَیْلِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ اسْتَقْبَلَ مِنْ جَهَلَةِ النَّاسِ أَشَدَّ مِمَّا اسْتَقْبَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ جُهَّالِ الْجَاهِلِیَّةِ فَقُلْتُ وَ كَیْفَ ذَلِكَ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَتَى النَّاسَ وَ هُمْ یَعْبُدُونَ الْحِجَارَةَ وَ الصُّخُورَ وَ الْعِیدَانَ وَ الْخُشُبَ الْمَنْحُوتَةَ وَ إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَتَى النَّاسَ وَ كُلُّهُمْ یَتَأَوَّلُ عَلَیْهِ كِتَابَ اللَّهِ وَ یَحْتَجُّ عَلَیْهِ بِهِ ثُمَّ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَیَدْخُلَنَّ عَلَیْهِمْ عَدْلُهُ جَوْفَ بُیُوتِهِمْ كَمَا یَدْخُلُ الْحَرُّ وَ الْقُر


امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی قائم ما(یمانی) قیام کند، با جاهلان بیشتری نسبت به جاهلان زمان جاهلیت رو به رو می‌گردد. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در حالی به سوی مردم آمد که آنان سنگ و چوب تراشیده را می‌پرستیدند، ولی وقتی قائم علیه السلام ظهور می‌کند، به سوی مردمی می‌آید که همگی قرآن را علیه او تفسیر و با آن استدلال می‌کنند. به خدا سوگند، او، عدالت خود را در خانه‌های آنان از محل خلل دیوارهای آنان(از طریق اینترنت یا ماهواره) وارد می‌کند، همانگونه که سرما و گرما وارد می‌شود. غیبت نعمانی،ص 297 ، اثبات الهدی ج5،ص 367

عن أبي عبد الله عليه السلام قال : لو قد قام القائم عليه السلام لأنكره الناس لانه یرجع الیهم شابا موفقا
امام صادق (ع) فرمود : اگر قائم قيام كند مردم او را انكار مى‌كنند، چون جوان موفقی بسوی آنان باز می‌گردد. الغيبة للنعماني : ص 219

عن أبي جعفر عليه السلام قال : يقوم قائما بالحق بعد إياس من الشيعة، يدعو الناس ثلاثا فلا يجيبه أحد
امام باقر (ع) فرمود : قائم ما به حق قیام می کند ، بعد از مایوس شدن از شیعیان . مردم را سه بار دعوت می کند ، اما کسی جوابش را نمی‌دهد . دلائل الامامة : ص 455

قال: سمعت أبا جعفر(علیه السلام) یقول: " إن صاحب هذا الامر لو قد ظهر لقی من الناس مثل ما لقی رسول الله(صلى الله علیه واله وسلم)
غیبت نعمانی، باب 17
امام باقر ع فرمود: همانا صاحب این امر هنگامی که ظهور کند، مردم همانگونه با او برخورد خواهند که با رسول الله ص برخورد شد!

Monday, February 23, 2015

آیا وصیت را کسی جز صاحبش می‌تواند ادعا کند؟

آیا وصیت را کسی جز صاحبش می‌تواند ادعا کند؟

همانگونه که قبلا عرض شد، وقتی اهل بیت ع، برای شناخت صاحب این امر، نشانه و بینه‌ای معرفی می‌کنند، قطعا باید این بینه و نشانه از ادعای مدعیان دروغین محفوظ و مصون باشد، وگرنه چگونه می‌توان نشانه‌ای را که مدعی دروغین نیز بتواند با آن ادعا و سبب گمراهی امت شود را بینه دانست؟

یعنی چگونه ممکن است اهل بیت ع، نشانه‌ای برای قائم ع ذکر کنند که مدعی دروغینی بتواند آن را ادعا کند و در محدوده علم اهل بیت ع نگنجیده باشد!؟ حاشا و کلا  و چگونه ممکن است که وصیتی که پیامبر اعظم ص، آن را تضمین کننده و بازدارنده عدم گمراهی امت خویش برای کسی که به آن تمسک کند معرفی فرمود، بر خلاف تضمین پیامبر ص، باعث گمراهی متمسکین به آن شود؟؟ حاشا و کلا به راستی ضمانت اجرایی فرمایش پیامبر ص در خصوص این وصیت که آن را بازدارنده از گمراهی تا ابد برای متمسکین به آن توصیف فرموده چیست؟

(وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلاً إِذَا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ * وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلاً بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ * إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَ جَعَلْنَاهُ مَثَلاً لِّبَنِی إِسْرَائِيلَ * وَ لَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَا مِنكُم مَّلَائِكَةً فِی الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ * وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَ اتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ). [زخرف 57-61)]

(و هنگامى كه [در مورد] پسر مريم مثالى آورده شد بناگاه قوم تو از آن [سخن] هلهله درانداختند [و اعراض كردند] * و گفتند آيا معبودان ما بهترند يا او، آن [مثال] را جز از راه جدل براى تو نزدند بلكه آنان مردمى جدلپيشهاند * [عيسى] جز بندهاى كه بر وى منت نهاده و او را براى فرزندان اسرائيل سرمشق [و آيتى] گردانيده‌ايم نيست * و اگر بخواهيم قطعاً به جاى شما فرشتگانى كه در [روى] زمين جانشين [شما] گردند قرار دهيم * و همانا آن نشانه‌اى براى [فهم] رستاخيز است پس زنهار در آن ترديد مكن و از من پيروى كنيد اين است راه راست).

قريش و عرب با مغالطه‌ای که آن را به صورت سؤال در می‌آوردند و پاسخ آن را از محمد(ص) می‌خواستند مجادله می‌کردند، و سؤال آنها مقايسه‌ی بين الوهيت بتهايشان که مدعی آنها هستند و بين الوهيت عيسی که مسيحيان آن را برای عيسی ع مدعی می‌شدند ، بود، و این در حالی بود که محمد ص که مورد سوال قرار می‌گرفت و الوهيت بتها را منکر می‌شد، و در همان حال به الوهيت مطلق عيسی ع نیز اعتقادی نداشت، بلکه می فرمود عيسی ع انسانی و بنده‌ای از بندگان خدا و خليفه‌ای از خلفای الهی بر روی زمين است. و به همین دلیل، خدا، حال آنها را به مردمی جدل پيشه توصيف نمود، زيرا سؤال بر فرضی نادرست بنا شده که شخص مورد سوال یعنی محمد ص به آن اقرار ندارد و در مورد آن سخن نمی‌گويد و امامان کفر وقتی گرفتار ادله الهی می‌شوند، از این روشها استفاده می‌کنند، یعنی سؤالی را بر مبنای مغالطه و فرضی نادرست مطرح می‌کنند که شخص مورد سوال به آن اقرار ندارد و آن را نمی‌گوید تا به این وسیله بر دعوت الهی اشکال وارد کنند و آنان به دنبال پاسخی برای مغالطه و سؤال نادرست خود که مبنای آن اشتباه است، می‌باشند، و پاسخشان، این است که سؤال مبتنی بر فرضی نادرست است، تا آشکار شود که آنها فقط به دنبال جدل هستند و این موضوع همانگونه است که قرآن آنها را توصيف نمود: (...مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلاً بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ)، (آن [مثال] را جز از راه جدل براى تو نزدند بلكه آنان مردمى جدل پيشه‌اند)،و سپس متن الهی به سخنی ديگر انتقال يافت: (وَ لَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَا مِنكُم مَّلَائِكَةً فِی الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ)، (و اگر بخواهيم قطعاً به جاى شما فرشتگانى كه در [روى] زمين جانشين [شما] گردند قرار می‌دهيم)،

يعنی اگر بخواهيم قطعاً از شما خلفائی قرار می‌دهيم- که مانند فرشتگان معصوم، مخلص و پاک باشند- تا خلفای خدای سبحان و تعالی بعد از محمد (ص) باشند و بعد از آنکه محمد (ع) به ملأ أعلی منتقل شد، جانشین او باشند و گروهی از آنها جانشین گروهی دیگر شوند همانطور که خدای سبحان قبل از اين، عيسی ع را بنده خدا و خليفه‌ای از خدا در زمين قرار داد. خدای متعال در مورد عيسی‌‌ع فرمود: (و جعلناه)( او را قرار داده‌ايم ) سپس فرمود (لجعلنا منکم )(قطعا از شما قرار می‌دهيم ) و (جعل) قرار دادن در این دو، يکی است،

(إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَ جَعَلْنَاهُ مَثَلاً لِّبَنِی إِسْرَائِيلَ* وَ لَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَا مِنكُم) (([عيسى] جز بنده‌اى كه بر وى منت نهادیم و او را براى فرزندان اسرائيل سرمشق [و آيتى] گردانيدیم نيست* و اگر بخواهیم از شما قرار می داديم... )) يعنی عيسی ع را مثال، الگو و رهبری که به او اقتدا مي‌شد، قرار داد و بنی اسرائيل از او تبعيت می‌کردند و اگر خدا بخواهد از شما نیز خلفايی در اين امت بر می‌گزيند تا به آنها اقتدا کنيد و از آنها تعليم بيابيد و آنها مثالی نمونه هستند که شما آنها را الگوی خود می‌گیرید، همانگونه که خدای تعالی عيسی ع را برگزيد(مثالی برای بنی اسرائيل ). و در حقيقت تعجبی بی پایان از آن کسانی که خودشان را مفسر قرآن می‌شمارند و می‌گويند مراد در اينجا ( بدلا منکم) (عوض از شما) است و اگر ممکن باشد که به اين صورت قبيح با اضافه کردن الفاظ، معانی دگرگون شود به گونه‌ای که منفی، مثبت و مثبت منفی گردد، برای کلام معنایی باقی نمی‌ماند. پس چگونه عاقل می‌گويد که معنی (منکم=از شما ) همان ( بدلا منکم = در عوض شما) است

اين همانند کسی است که می‌گويد معنی ( بله ) همان ( خير ) است و معنی ( خير ) همان ( بله ) می‌باشد!؟ این در حالی است که تعدادی از جن يا انس در قران به دلیلی مانند تشابهشان در طاعت و پاکیزگی و طهارت باطن يا بر حسب ارتقاء در آسمان ها، از فرشتگان حساب شده‌اند ،
و این برخی سخنان مفسران در مورد این آیه است :

طبرسی : جعلنا منکم یعنی بدل از شما ای فرزندان آدم (ملائکة فی الارض یخلفون )(فرشتگانی در زمین جایگزین فرزندان آدم می‌شدند ) یعنی جانشین آنان می‌شدند و معنی : اگر می‌خواستیم شما را هلاک می‌کردیم و به جای شما فرشتگان را در زمین جای می‌دادیم تا آن را آباد کنند و خدا را عبادت کنند )(مجمع البیان ج 9 ص 90 )

مکارم شیرازی : تا گمان نکنند که خدا محتاج عبادتهای آنهاست و او اصرار بر عبادات آنها دارد و او در آیه بعد می‌آورد که ( لجعلنا منکم ملائکة فی الارض یخلفون ) یعنی فرشتگانی که خاضع فرمانهای خدا باشند و جز طاعت و عبادت خدا را نشناسند (تفسیر نمونه ج 16ص 81)

طبری : ( از مجاهد سخن خدا که ( لجعلنا منکم ملائکة فی الارض یخلفون ) یعنی زمین را به جای شما آباد کنند (جامع البیان جلد 25ص115)
ابن کثیر : ( لجعلنا منکم ملائکة فی الارض یخلفون ) یعنی به جای شما فرشتگان در زمین جایگزین شوند (تفسیر ابن کثیر جلد 4 ص 143))
آری، خدا ابليس (لع) را از ملائکه محسوب نمود زيرا که قبل از عصيانش و به حسب ارتقائش در آسمانها از ملائکه محسوب می‌شد

﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئِكَةِ اسْجُدُوا لِاِدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّاّ إِبْلِيسَ أَبَى﴾ ]طه:116)(به ياد آر وقتی که به فرشتگان گفتيم برای آدم سجده کنيد پس سجده کردند مگر ابليس که خودداری و امتناع کرد. طه 116)

﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئِكَةِ اسْجُدُواْ لِادَمَ فَسَجَدُواْ إِلَّاَ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴾( به ياد آر وقتی به ملائکه گفتيم برای آدم سجده کنيد پس سجده کردند مگر ابليس که خودداری و تکبر ورزيد و او از کافران بود. بقره 34 ).

و برگزيدن در آيات قبل، همان برانگيختن اول برای آدم که خليفه خدا در زمين بود، می‌باشد
﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْاَرْضِ خَلِيفَة قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴾(( به ياد آر وقتی که پروردگارت به فرشتگان فرمود من در زمين خليفه‌ای خواهم گماشت؛ گفتند آيا می‌خواهی کسی که در آن فساد کند و خون ها را بريزد قرار دهی و این در حالی است که ما تو را تسبيح و تقديس می‌کنيم؛ فرمود من چيزی می‌دانم که شما نمی‌دانيد. بقره 30 )

و این برگزیدن ، همان گماشتن حضرت داود ع به عنوان خليفه‌ای در زمين است

﴿يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْارْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ ﴾ (( ای داوود ما تو را خليفه ای در زمين گمارديم پس با حق بين مردم حکم کن و از هوا و هوس تبعيت نکن براستی که هوس، تو را از راه خدا گمراه می‌کند همانا کسانی که از راه خدا گمراه می‌شوند به دلیل آنکه روز حساب را فراموش کردند برای آنها عذابی شديد می‌باشد. (ص 26.)

و اگر آيات را مرتب کنیم و آنها را به طور متوالی بخوانيم در می‌يابيم که قرآن به طور واضح امر گماردن جانشین را با آدم ع شروع کرد و این برگزیدن جانشین تا بعد از محمد(ص) ادامه می‌یابد

﴿.... وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْاَرْضِ خَلِيفَة ...... يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْارْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ ........ إِنْ هُوَ إِلا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَجَعَلْنَاهُ مَثَلَ لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ ....... وَلَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَا مِنكُم مَّلَاَئِكَةً فِي الْارْضِ يَخْلُفُونَ ﴾. (... وقتی پروردگارت به فرشتگان فرمود من خليفه ای را در زمين خواهم گماشت.... ای داوود ما تو را خليفه در زمين قرار داده ايم پس با حق بين مردم حکم کن.......همانا او جز بنده ای که بر او نعمت بخشيديم نيست و او را مثالی برای بنی اسرائيل قرار داده ايم...... و اگر می‌خواستيم قطعا از شما ملائکه‌ای در زمين قرار می‌داديم که خلافت را برعهده گیرند)).

و خدای سبحان و متعال خواست و انچه اراده کرد به انجام رساند و فرشتگانی را بعد از محمد ص، جانشین او گرداند همانگونه که عيسی ع را قبل از محمد(ص) گماشت و این فرشتگان، همان آل محمد(ص) از امامان و مهديين می‌باشند

(... رسو ل الله ص نشسته بود که علی ع بر ایشان وارد شد و رسول الله ص به او گفت : تو شباهتی با عیسی ابن مریم داری و اگر گروهی از امتم در مورد تو آن چیزی را نمی‌گفتند که نصاری در مورد عیسی ابن مریم گفتند ، در مورد تو سنخنی می‌گفتم که چون از میان جمعیتی رد می‌شدی از خاک پایت، تمنای برکت کنند در این حال گروهی از اعرابیون و مغیرة ابن شعبه خشمگین شدند و گفتند که در مورد پسر عمویش مثالی جز عیسی نیاورد و پس از خشم آنها، خدا این آیه را فرستاد :

(وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلاً إِذَا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ * وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلاً بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ * إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَ جَعَلْنَاهُ مَثَلاً لِّبَنِی إِسْرَائِيلَ * وَ لَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَا مِنكُم)

(و هنگامى كه [در مورد] پسر مريم مثالى آورده شد بناگاه قوم تو از آن [سخن] هلهله درانداختند [و اعراض كردند] * و گفتند آيا معبودان ما بهترند يا او، آن [مثال] را جز از راه جدل براى تو نزدند بلكه آنان مردمى جدلپيشهاند * [عيسى] جز بندهاى كه بر وى منت نهاده و او را براى فرزندان اسرائيل سرمشق [و آيتى] گردانيدهايم نيست * و اگر بخواهيم قطعاً به جاى شما فرشتگانى كه در [روى] زمين جانشين [شما] گردند قرار می‌دهيم)

یعنی از بنی هاشم (ملائکة فی الارض یخلفون ) (فرشتگانی را قرار می‌دادیم که در زمین جانشین شوند )
حارث ابن عمرو از این ماجرا خشمگین شد و گفت : خدایا اگر این حق باشد و بنی هاشم یکی پس از دیگری جایگزین شوند بر ما سنگی بباران یا عذابی دردناک به ما بده )پس خدا در جواب حارث، این آیه را نازل کرد : (خدا در حالی که تو در میان ایشانی و یا آنان در حال استغفارند ، آنان را عذاب نمی‌کند ) و رسول الله ص به او گفت: یا توبه کن یا از اینجا برو (رحلت کن )
... به رسول الله اعتراض کرد و رسول الله ص فرمود : این از طرف من نیست بلکه از طرف خدای تبارک و تعالی است . باز حارث گفت : دلم می‌خواهد توبه کنم ولی از نزد تو می‌روم ... همینکه از شهر خارج شد، جندله آمد و سر از تنش جدا کرد )(الکافی جلد 8 ص 57)

و به همين دلیل خدای سبحان،کلامش را با این عبارت به پایان برد: (﴿و إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴾ (و همانا آن نشانهاى براى رستاخيز است پس مبادا در آن ترديد کنی و از من پيروى كنيد این راه راست است )
یعنی همانا این گماشتن الهی(لجعلنا منکم) ( قطعا از شما می‌گماريم) – و آنچه در يگانه وصيت محمد (ص) در شب وفاتش نقل شده است – علمی است که بواسطه آن، دين حق خدا تا روز قيامت شناخته می‌شود و همانگونه می‌باشد که رسول خدا (ص) آن را توصيف نمود که آن نوشته، بازدارنده از گمراهی تا ابد است (و انه لعلم للساعه) ( و آن نشانه‌ای برای رستاخیز است )،
(روایات هر دو فرقه که تاکید می‌کند منظور از این آیه ، آل محمد ع هستند

1- ابا عبد الله ع در مورد ایه (و انه لعلم للساعة )( و آن نشانه ای برای رستاخیز است ) فرمود : معنی آن امیر المومنین است و فرمود که رسول الله ص فرمود : ای علی ! تو پرچم این امت هستی ، هر که از تو تبعیت کند ، نجات می‌یابد و هر که با تو مخالفت کند ، هلاک می‌شود و نابود می‌گردد )(البرهان ج4 ص 897)

2- اباجعفر ع در مورد ایه (هل ینظرون الا الساعة ان یاتیهم بغتة )(ایا منتظر چیزی جز رستاخیز هستند که ناگهان آنها را دریابد ) فرمود : ان ساعت قائم است که ناگهان آنها را درمییابد (تاویل الایات الظاهرة ج2ص571)

3- رسول الله در مورد (انه لعلم للساعة )( آن، علم به زمان رستاخیز است ) فرمود: ستارگان امان اهل آسمانند، آنگاه که ستاره‌ها بروند، وعده اهل آسمان فرا می‌رسد و من تا باشم، امان اصحابم هستم و وقتی بروم، وعده آنها فرا می‌رسد و اهل بیت من، امام امتم می‌باشند و آنگاه که بروند، وعده امتم فرا می‌رسد ... )(المستدرک ج 2 ص 448)

4- مقاتل در مورد (انه لعلم للساعة )(آن، علم به زمان رستاخیز است ) گفت: در مورد مهدی آخر الزمان است (فیض القدیر جلد 5 ص 383)

و خدا می‌فرمايد: آن، اینگونه است پس شک نکنيد که آن بازدارنده از گمراهی و انحراف در هنگام قيامت صغری است و بازدارندگی از گمراهی هنگام ظهور کسی است که با اين نص(وصيت) احتجاج می‌کند، و کسی که با اين نص(وصيت) احتجاج می‌کند، او صاحب آن است؛ در غير اين صورت صحيح نيست که این وصیت، به بازدارندگی از گمراهی برای کسی که به آن تمسک کند، وصف شود،

و اگر این وصیت از طرف خدا حفظ نشود تا صاحبش مدعی آن شود و دروغگويان و باطلان بتوانند ، ادعای آن را کنند، قطعا وصف بازدارندگی از گمراهی برای آن، دروغ و فريب برای کسانی است که مکلف به تبعيت باطل هستند،
و اين امر از دانای صادق و حکيم مطلق سبحان صادر نمی‌شود، (این عبارت آشکار می‌کند که حفاظت الهی از این نص در نهایت در صورتی تحقق می‌یابد که تنها صاحب نص با آن احتجاج کند و فقط او بتواند نص را کشف کند و هر ادعایی بر وصایت بدون وصیت، ادعای نادانی است که بی‌ارزش می‌باشد و اگر نص مربوط به او باشد ، پیش از آنکه دیگری ، او را به نص بخواند، خود او به سوی نص هدایت می‌شود و حال این نادان، تماما مشابه کسی است که امروز بیاید و مدعی شود که او نظریه نسبیت را کشف کرد و کمترین چیزی که در مورد او گفته می‌شود ، این است که او دیوانه و بی خرد است )
لذا زمانی که صاحب این نوشته، آن را بلند کرد، شک نکنيد که وقت قيامت صغری است ( فلا تمترن بها) ( مبادا در آن ترديد کنی) و کسی که اين کتاب را بلند کند، صاحبش می‌باشد،

پس اگر می‌خواهيد از گمراهی و انحراف نجات يابيد با قبول وصيتش، از محمد ص تبعيت کنيد همان وصيتی که در شب وفاتش ايراد فرمود؛ آن وصیتی که در آن علمی موجود است که برای نجات ابدی شما کافی است و در این وصیت، علم به قیامت و شناخت حقيقت در هنگام قيام ، و تشخيص مدعی در زمانی که اين نوشته را که بازدارنده از گمراهی است، بلند کند، موجود می‌باشد (و اتبعون هدا صراط مستقیم) ( از من تبعيت کنيد اين راه راست است ) يعنی از محمد ص در وصيتش که از طرف خدا است و اشاره به کسانی دارد که بعد از او خلیفه و جانشین هستند، تبعیت کنید

و آل محمد در روایاتشان مشخص کردند که صاحب امر، با این وصیت شناخته می‌شود :
امام صادق ع در مورد روش شناخت قائم فرمود : با سکینه و وقار و علم و وصیت شناخته می‌شود (الخصال، الصدوق، ص 200 )

Friday, February 20, 2015

یمانی همان امر جدید، امام جدید و قائم اول روایات اهل بیت ع

یمانی همان امر جدید، امام جدید و قائم اول روایات اهل بیت ع

همانگونه که قبلا توضیح داده شد، روایات مربوط به یمانی همه بصورت رمز و سرّ بیان شده تا اولا جان صاحب این امر حفظ شود و ثانیا کسی نتواند با استناد به این روایات ادعای دروغینی نسبت به وصیت پیامبر ص داشته باشد و ثالثا رفع تعارض این روایات و معرفی و رمز کشایی از هزاران حدیث متعارض، خود بزرگترین دلیل برای اثبات صاحب این امر باشد.
اما برای فهم این روایات، صاحب این امر بایست خود احادیث را بشکافد تا این شکافتن حدیث، دلیلی عظیم برای صاحبش باشد

عَنْ جَابِرٍ قَالَ حَدَّثَنِي مَنْ رَأَى الْمُسَيَّبَ بْنَ نَجَبَةَ قَالَ وَ قَدْ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ مَعَهُ رَجُلٌ يُقَالُ لَهُ ابْنُ السَّوْدَاءِ فَقَالَ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنَّ هَذَا يَكْذِبُ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى رَسُولِهِ وَ يَسْتَشْهِدُكَ فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع لَقَدْ أَعْرَضَ وَ أَطْوَلَ يَقُولُ مَا ذَا فَقَالَ يَذْكُرُ جَيْشَ الْغَضَبِ فَقَالَ خَلِّ سَبِيلَ الرَّجُلِ أُولَئِكَ قَوْمٌ يَأْتُونَ فِي آخِرِ الزَّمَانِ قَزَعٌ كَقَزَعِ الْخَرِيفِ وَ الرَّجُلُ وَ الرِّجْلَانِ وَ الثَّلَاثَةُ مِنْ كُلِّ قَبِيلَةٍ حَتَّى يَبْلُغَ تِسْعَةً أَمَا وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْرِفُ أَمِيرَهُمْ وَ اسْمَهُ وَ مُنَاخَ رِكَابِهِمْ ثُمَّ نَهَضَ وَ هُوَ يَقُولُ بَاقِراً بَاقِراً بَاقِراً ثُمَّ قَالَ ذَلِكَ رَجُلٌ مِنْ ذُرِّيَّتِي يَبْقُرُ الْحَدِيثَ بَقْرا. الغيبة( للنعماني)، ص: 312

مردى به همراه مردى ديگر كه او را ابن السّوداء مي‌گفتند نزد امير المؤمنين عليه السّلام آمد، و عرض كرد: يا امير المؤمنين اين شخص به خدا و رسولش دروغ مىبندد و شما را هم شاهد ميگيرد. امير المؤمنين عليه السّلام فرمود خيلى عريض و طويل سخن گفته چه مي‌گويد؟
گفت: سخن از سپاه غضب مي‌گويد. فرمود: دست از اين مرد بردار آنان گروهى هستند كه در آخر زمان مىآيند.
و از هر قبيلهاى يك مرد و دو مرد و سه مرد تا به نه مي‌رسد، به خدا قسم كه من فرماندهشان را به نام مي‌شناسم و جايى را كه فرود مىآيند سپس برخاست و فرمود:
باقر، باقر، باقر(شکافنده‌ای، شکافنده‌ای،شکافنده‌ای) سپس فرمود: آن مردى است از ذرّيّه من كه حديث را با ويژگى خاصّى خواهد شكافت.
و وقتی همه شخصیتهای ظهور بر یک مصداق منطبق می‌شوند که بدانیم در آخرالزمان فقط یک پرچم حق برافراشته خواهد شد که صاحب آن بوسیله وصیت رسول خدا ص شناخته خواهد شد.

عن ابی جعفر ع: مَا أَشْكَلَ عَلَيْكُمْ فَلَمْ يُشْكِلْ عَلَيْكُمْ عَهْدُ نَبِيِّ اللَّهِ ص وَ رَايَتُهُ وَ سِلَاحُهُ وَ النَّفْسُ الزَّكِيَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ فَإِنْ أَشْكَلَ عَلَيْكُمْ هَذَا فَلَا يُشْكِلُ عَلَيْكُمُ الصَّوْتُ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِهِ وَ أَمْرِهِ وَ إِيَّاكَ وَ شُذَّاذاً مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص فَإِنَّ لِآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ رَايَةً وَ لِغَيْرِهِمْ رَايَاتٍ فَالْزَمِ الْأَرْضَ وَ لَا تَتَبَّعْ مِنْهُمْ رَجُلًا أَبَداً حَتَّى تَرَى رَجُلًا مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مَعَهُ عَهْدُ نَبِيِّ اللَّهِ وَ رَايَتُهُ وَ سِلَاحُهُ فَإِنَّ عَهْدَ نَبِيِّ اللَّهِ صَارَ عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ثُمَّ صَارَ عِنْدَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِي

امام باقر (ع) فرمود : هر چیزی برای شما ایجاد اشکال یا شبهه کند وصیت و پرچم و سلاح پیامبر خدا (ص) جای هیچ گونه شبهه و اشکال برایتان باقی نمی‌گذارد ... بر حذر باشید از کسانی که خود را به دروغ به آل محمد نسبت می‌دهند . که همانا برای آل محمد و علی (ع) پرچمی (یک پرچم) است و برای دیگران پرچم ها . پس در جای خودت ثابت باش و از هیچ‌کس ابداً تبعیت نکن تا مردی را از فرزندان حسین (ع) ببینی که با او وصیت رسول خدا (ص) و پرچم او و سلاح او باشد . تفسیر العیاشی ج 1 ص 64 . بحار الأنوار ج 52 ص 222 . إلزام الناصب ج 2 ص 96

پس باید دنبال شخصی باشیم که بوسیله وصیت رسول خدا ص بر ما احتجاج کرده باشد، وصیت رسول خدا ص، مشخص می‌کند که این شخص، مهدی اول و جانشین و فرزند امام مهدی ع یا همان پرچم هدایت در آخرالزمان یعنی یمانی موعود است.

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ الْبَاقِرِ عَنْ أَبِيهِ ذِي الثَّفِنَاتِ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ الزَّكِيِّ الشَّهِيدِ عَنْ أَبِيهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِي اللَّيْلَةِ الَّتِي كَانَتْ فِيهَا وَفَاتُهُ لِعَلِيٍّ ع يَا أَبَا الْحَسَنِ أَحْضِرْ صَحِيفَةً وَ دَوَاةً فَأَمْلَأَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَصِيَّتَهُ حَتَّى انْتَهَى إِلَى هَذَا الْمَوْضِعِ فَقَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّهُ سَيَكُونُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً وَ مِنْ بَعْدِهِمْ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً فَأَنْتَ يَا عَلِيُّ أَوَّلُ الِاثْنَيْ عَشَرَ إِمَاماً سَمَّاكَ اللَّهُ تَعَالَى فِي سَمَائِهِ عَلِيّاً الْمُرْتَضَى وَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الصِّدِّيقَ الْأَكْبَرَ وَ الْفَارُوقَ الْأَعْظَمَ وَ الْمَأْمُونَ وَ الْمَهْدِيَّ فَلَا تَصِحُّ هَذِهِ الْأَسْمَاءُ لِأَحَدٍ غَيْرِكَ يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي عَلَى أَهْلِ بَيْتِي حَيِّهِمْ وَ مَيِّتِهِمْ وَ عَلَى نِسَائِي فَمَنْ ثَبَّتَّهَا لَقِيَتْنِي غَداً وَ مَنْ طَلَّقْتَهَا فَأَنَا بَرِيءٌ مِنْهَا لَمْ تَرَنِي وَ لَمْ أَرَهَا فِي عَرْصَةِ الْقِيَامَةِ وَ أَنْتَ خَلِيفَتِي عَلَى أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي- فَإِذَا حَضَرَتْكَ الْوَفَاةُ فَسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِيَ الْحَسَنِ الْبَرِّ الْوَصُولِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِيَ الْحُسَيْنِ الشَّهِيدِ الزَّكِيِّ الْمَقْتُولِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ ذِي الثَّفِنَاتِ عَلِيٍّ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُوسَى الْكَاظِمِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ عَلِيٍّ الرِّضَا فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الثِّقَةِ التَّقِيِّ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ عَلِيٍّ النَّاصِحِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ الْحَسَنِ الْفَاضِلِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْمُسْتَحْفَظِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ع فَذَلِكَ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً ثُمَّ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً (فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ) فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ أَوَّلِ الْمُقَرَّبِينَ لَهُ ثَلَاثَةُ أَسَامِيَ اسْمٌ كَاسْمِي وَ اسْمِ أَبِي وَ هُوَ عَبْدُ اللَّهِ وَ أَحْمَدُ وَ الِاسْمُ الثَّالِثُ الْمَهْدِيُّ هُوَ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ 

امام صادق (ع) از پدرش امام باقر (ع) از پدرش امام زین العابدین (ع) از پدرش امام حسین (ع) از پدرش امیر المؤمنین (ع) که فرمود : رسول خدا (ص) در همان شبى كه وفاتش در آن واقع شد ، به على (ع) فرمود : اى ابا الحسن ، كاغذ و دواتى بیاور و حضرت وصیت خود را املاء فرمود و على مى نوشت ، تا بدین جا رسید كه فرمود : یا على ! بعد از من دوازده امام مى باشند و بعد از آنها دوازده مهدى . پس تو یا على اوّلین دوازده امام مى باشى . خداى تعالى تو را در آسمانش ، على مرتضى ، و امیر المؤمنین ، و صدیق اكبر ، و فاروق اعظم ، و مأمون و مهدى نامیده و این نامها براى غیر تو شایسته نیست ، اى على تو وصىّ من بر خاندانم ، زنده و مرده ایشان هستى ، و نیز وصى بر زنانم هستى ، هر یك را كه تو به همسرى من باقى گذارى ، فرداى قیامت مرا دیدار كند و هر یك را تو طلاق دادى ، من از وى بیزارم و مرا نخواهد دید ، و من نیز او را در صحراى محشر نخواهم دید ، و تو پس از من خلیفه و جانشین من بر امتم هستى ، هر گاه وفاتت رسید ، خلافت را به فرزندم حسن واگذار كن ، كه او برّ وصول است ، چون او وفاتش رسید آن را به فرزندم حسین زكىّ شهید مقتول بسپارد ، چون هنگام وفاتش رسید ، آن را به فرزندش سید العابدین ذى الثّفنات على بسپارد ، چون هنگام وفات او رسد ، آن را به فرزندش محمد باقر بسپارد ، و چون وفاتش رسد ، آن را به فرزندش جعفر صادق واگذار كند ، و چون وفاتش فرا رسد ، به فرزندش موسى كاظم باید بسپارد ، و چون وفات او فرا رسد ، به فرزندش على رضا بسپارد ، و چون وفاتش فرا رسد ، به فرزندش محمد ثقه تقى واگذارد ، و چون هنگام وفات او شود ، به فرزندش على ناصح بسپارد ، و چون وفاتش در رسد ، به فرزندش حسن فاضل واگذارد ، و چون وفات او برسد ، آن را به فرزندش محمد كه مستحفظ از آل محمّد (ص) است ، تسلیم كند ، و ایشان دوازده امامند . بعد از آن دوازده مهدى مى باشند . پس وقتى كه زمان وفاتش فرا رسید ، خلافت را به فرزندش كه اوّلین مهدیان است مى سپارد ، و براى او سه نام است . یك نامش مانند نام من ، و نام دیگرش نام پدر من است و آنها عبد الله و احمد ، و نام سوّمین مهدى است و او اوّلین مؤمنان است. غیبت طوسی ص300

اگر یک پرچم حق در آخرالزمان وجود داشته باشد، پس یمانی باید همان مهدی اول باشد که اولین ایمان آورنده به امام مهدی ع در زمان ظهور ایشان هستند و امر جدیدی که در روایات متعدد ذکر شده، دقیقا همین موضوع شخصیت یمانی یا وصی امام مهدی یا حجتی از جچتهای الهی است.

عن أبي جعفر عليه السلام قال : إن قائمنا إذا قام دعا الناس إلى أمر جديد كما دعا إليه رسول الله صلى الله عليه وآله
امام باقر (ع) فرمود : بدرستی که زمانی که قائم ما قیام کند ، مردم را به امر جدیدی دعوت می‌کند . همانطور که رسول الله (ص) به امری جدید دعوت فرمود . الغيبة للنعمانی : ص 336
عن أبي عبد الله عليه السلام قال : إذا قام القائم عليه السلام جاء بأمر جديد ، كما دعا رسول الله صلى الله عليه وآله في بدو الاسلام إلى أمر جديد

امام صادق (ع) فرمود : زمانی که قائم (ع) قیام کند ، با امری جدید می‌آید. همانطور که دعوت رسول الله (ص) در بدو اسلام به امری جدید بود . الارشاد للمفيد : ج 2 ص 384

عن ابي عبد الله عليه السلام قال : يستأنف الداعي منا دعاء جديدا كما دعا رسول الله صلى الله عليه وآله

امام صادق (ع) فرمود : دعوت کننده‌ای از ما دعوتی جدید را آغاز خواهد کرد ، همانطور که رسول الله (ص) دعوت خود را آغاز فرمود . تفسير العياشي : ج 2 ص 303

عن أبي جعفر عليه السلام قال : يقوم القائم بأمر جديد ، وكتاب جديد

امام باقر (ع) فرمود : قائم با امری جدید و کتابی جدید قیام خواهد کرد . الغيبة للنعمانی : ص 238
و صد البته مانند خود پیامبر ص، این دعوت بصورت غریبانه خواهد بود

عن أبي جعفر عليه السلام قال : إن الإسلام بدأ غريبا وسيعود غريبا كما بدأ ، فطوبى للغرباء

امام باقر (ع) فرمود : بدرستی که اسلام غریبانه آغاز شد و غریبانه نیز باز خواهد گشت . پس خوشا به حال غریبان . الغيبة للنعماني : ص 336

اما روایات دیگری از این امر جدید به عنوان امام جدیدی یاد می‌کنند!

عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عليه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ و جَلَّ: «قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ» قَالَ: «إِذَا غَابَ عَنْكُمْ إِمَامُكُمْ، فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِإِمَامٍ جَدِيدٍ؟». کافی، جلد 2، ص157

امام کاظم ع در خصوص تفسیر این آیه از قران بگو: «به من خبر دهيد، اگر آب(آشاميدنى] شما ) به زمين] فرو رود، چه كسى آبی گوارا برايتان خواهد آورد؟» فرمود: هنگامیکه امام شما از شما غایب شود، پس چه کسی امامی جدید برای شما خواهد آورد؟

عن الإمام الصادق (ع) في حديث قال : ... فيبايعونه بين الركن والمقام ومعه عهد من رسول الله (صلى الله عليه وآله) قد توارثته الأبناء عن الآباء ... . غيبة النعماني ص282 . بحار الأنوار ج52 ص237 - 239

امام صادق ع فرمود: پس با او بین رکن و مقام بیعت می‌شود و همراه وصیتی از رسول خدا ص است که پسران از پدران به ارث برده‌اند.
عن حذيفة بن اليمان قال سمعت رسول الله ص يقول و ذكر المهدي: إنه يبايع بين الركن و المقام اسمه أحمد و عبد الله و المهدي فهذه أسماؤه ثلاثة. الغيبة - طوسي ص 470 . بحار الأنوار ج 52 ، ص 291ها

حذيفه گويد : شنيدم که رسول الله (ص) درباره مهدی فرمود : همانا با او بين رکن و مقام بيعت می کنند و اسمش احـــــــــــــــمد و عبد الله و مهدی است . اين سه اسم نامهای او می‌باشند.

پس دقیقا همان امام جدیدی که در روایات متواتر از آن به دوازدهمین امام از نسل علی ع و فاطمه س تعبیر شده، همان یمانی است که اولین ایمان آورنده به امام مهدی ع و زمینه ساز ظهور مبارک ایشان می‌باشد.

عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ الِاثْنَا عَشَرَ الْإِمَامَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ كُلُّهُمْ مُحَدَّثٌ [مِنْ] «8» وُلْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ وُلْدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَرَسُولُ اللَّهِ وَ عَلِيٌّ ع هُمَا الْوَالِدَانِ. الغيبة (للطوسي)/ ص: 152؛ کافی ج1،ص 531.

امام باقر ع فرمود: دوازده امام از آل محمد، همه آنها محدث هستند که
از فرزندان رسول خداص و علی ع هستند. پس رسول خدا ص و علی ع، دو پدر آنها هستند.
و چنین است که قائم نیز در روایات اهل بیت ع دو مصداق دارد:

عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى فَاطِمَةَ ع وَ بَيْنَ يَدَيْهَا لَوْحٌ فِيهِ أَسْمَاءُ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ وُلْدِهَا فَعَدَدْتُ اثْنَيْ عَشَرَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ ع ثَلَاثَةٌ مِنْهُمْ مُحَمَّدٌ وَ ثَلَاثَةٌ مِنْهُمْ عَلِيٌّ . كافى ج 1 ص 532 .

جابر بن عبدالله انصاری می گوید : بر حضرت فاطمه (س) داخل شدم در حالیکه لوحی در دست آن حضرت بود که در آن ، نام اوصیاء پیامبر(ص) که از فرزندان حضرت فاطمه (س) بودند نوشته شده بود پس من آنها را شمردم دیدم که 12 نفرند که آخرینشان قائم (ع) بود، سه تن از ایشان محمد و سه تن دیگر علی نام داشتند.
پس قائم در روايت جابر انصاری، احمد فرزند امام مهدی (ع) است بعد از اينكه اسم علی (ع) كه شوهر حضرت زهرا (س) و نه فرزندش را جدا كنيم زيرا شمرده شدگان از فرزندان فاطمه (س) بودند . ودلالت بر آن روايت جابر كه بر بودن سه نام علی است درحاليكه امامان با اسم اميرمؤمنان علی (ع) چهار نفراند پس اين دلالت می كند بر اينكه جابر در شمارش اشتباه نكرده زيرا ائمه ای كه بنام محمد واز فرزندان حضرت فاطمه(س) هستند عبارتند از :
1- محمد باقر(ع) 2- محمد جواد (ع) 3- محمد مهدی (ع) وائمه ای كه بنام علی ازفرزندان حضرت فاطمه (س) سه تن اند عبارتند از :

1- علی بن الحسين سجاد (ع) 2- علی بن موسى الرضا (ع) 3- علی بن محمد هادی (ع) .
امام صادق ع فرمود: از ما(اهل بیت) بعد از قائم ع، دوازده مهدى از فرزندان حسین ع می باشد. بحار، ج 53 ، ص148 ، برهان، ج3، ص310 غیبت طوسی ص 685
منظور از قائم در این روایت، امام مهدی ع است.
امام صادق ع فرمود: از ما (اهل بیت) بعد از قائم ع ،یازده مهدى از فرزندان حسین ع می باشد. بحار، ج 53 ، ص145.
منظور از قائم در روایت دوم، مهدی اول مذکور در وصیت پیامبر ص می باشد، پس ایشان نیز قائم می باشند!
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ وُلْدِيَ اثْنَا عَشَرَ نَقِيباً نُجَبَاءُ مُحَدَّثُونَ مُفَهَّمُونَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ يَمْلَأُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً. کافی ج1، ص 534
امام باقر ع فرمود: از فرزندان من، دوازده نقیب و نجیب و محدث و علم آموخته هستند که آخرین آنها قائم به حق است، آن را از عدالت پر می‌کند همانگونه که از ظلم پر شده.
عنه صلّى اللّه عليه و آله: «من ولدي اثنا عشر نقباء نجباء مفهّمون آخرهم القائم» کتاب سلیم بن قیس، ج1، ص 183
پیامبر ص فرمود: از فرزندان من، دوازده نقیب و نجیب و محدث و علم آموخته هستند که آخرین آنها قائم است.
و واضح است که امام مهدی ع، یازدهمین فرزند پیامبر ص است و دوازدهمین فرزند ایشان، همان احمد ع هستند.
عن أبي جعفر عليه السلام قال : يقوم قائما بالحق بعد إياس من الشيعة ، يدعو الناس ثلاثا فلا يجيبه أحد
امام باقر (ع) فرمود : قائم ما به حق قیام می‌کند ، بعد از مایوس شدن از شیعیان . مردم را سه بار دعوت می‌کند ، اما کسی جوابش را نمی‌دهد. دلائل الامامة : ص 455
و صراحت روایت در خصوص اولین قائم که غریبانه امر جدیدی را بر مبنای احادیث اهل بیت ع آغاز می‌کند که شیعیان آن را تحمل نمی‌کنند، واضح است.
عن ابي عبد الله عليه السلام قال : إنه أول قائم يقوم منا أهل البيت يحدثكم بحديث لا تحتملونه فتخرجون عليه

امام صادق (ع) فرمود : اولین قائمی که از ما اهل بیت قیام می‌کند با شما با احادیثی سخن می‌گوید که طاقت تحمل آن را ندارید ، پس با او خواهید جنگید. بحار الانوار : ج 52 ص 375ف الزام الناصب ج1، ص171

و وقتی اولین قائم را بیان می‌کند، واضح است که دومین قائم، همان امام مهدی ع است
و قائم اول در روایات شخصیتش مخفی بوده در حالیکه قائم دوم، کاملا آشکار بوده.

عن امیر المومنین ع: للقائم اسْمَانِ اسْمٌ يَخْفَى وَ اسْمٌ يَعْلُنُ فَأَمَّا الَّذِي يَخْفَى فَأَحْمَدُ وَ أَمَّا الَّذِي يَعْلُنُ فَمُحَمَّد. کمال الدین ج2، ص653

امیر المومنین ع فرمود: برای قائم دو اسم (شخصیت) وجود دارد: اسم (شخصیت) مخفی و اسم (شخصیت) آشکار. پس آن کسی که مخفی است احمد است و آن کسی که آشکار است محمد است.
و معنا ندارد که اسم را به همان معنای اسم در نظر بگیریم چون اگر قرار بر مخفی بودن صرف خود اسم باشد، چرا بلافاصله حضرت آن را بیان کرده، معنای اسم در اینجا شخصیت است.
و برای همین است که همه قائم را انکار می کنند!
عن أبي عبد الله عليه السلام قال : لو قد قام القائم عليه السلام لأنكره الناس ، لأنه يرجع إليهم شابا موفقا
امام صادق (ع) فرمود : اگر قائم قيام كند مردم او را انكار مى كنند ، زيرا او به صورت جوانى رشید و برومند به سوى ايشان باز مى گردد . الغيبة للنعماني : ص 219
عن أبي عبد الله عليه السلام قال : وإن من أعظم البلية أن يخرج إليهم صاحبهم شابا وهم يحسبونه شيخا كبيرا
امام صادق (ع) فرمود : بدرستی که از عظیم ترین ابتلا و امتحان شدن آن است که صاحبشان به سویشان آید در صورتی که جوان است در حالی که آنها فکر می‌کنند که او پیرمردی با سن زیاد است . الغيبة للنعماني : ص 219

Wednesday, February 18, 2015

مبدا حرکت مهدی از سمت «مشرق» است!

مبدا حرکت مهدی از سمت «مشرق» است!
از دیگر روایات بسیار عجیب و متعارض، موضوع شروع حرکت مهدی از سمت مشرق است، در صورتیکه در روایات متعددی ظهور از ناحیه مکه و کعبه مورد انتظار بوده و بنابراین وجود روایات فراوانی مبنی بر آغاز حرکت نظامی مهدی از سوی مشرق با اعلام خبر ظهور در خانه خدا، به هیچ روی قابل جمع نیست.

با استناد به وصیت رسول خدا ص، منظور از این مهدی در روایات ذیل، همان مهدی اول یا احمد ع است که اهل بیت ع مبدا حرکت نظامی ایشان را روایات از سمت مشرق یا خراسان ذکر فرموده‌اند.
نکته مهمتر آن است که وقتی مهدی حضور داشته باشد، سفیانی خروج کند نه آنکه ابتدا سفیانی خروج کرده، سپس مهدی ع ظهور کند!

عَنِ الْحَارِثِ الْهَمْدَانِيِّ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع أَنَّهُ قَالَ الْمَهْدِيُّ أَقْبَلُ جَعْدٌ بِخَدِّهِ خَالٌ يَكُونُ مَبْدَؤُهُ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ وَ إِذَا كَانَ ذَلِكَ خَرَجَ السُّفْيَانِيُّ . الغیبة للنعمانی، ص304.
امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: «مهدى داراى چشمانى است گود افتاده و موى تابدار (مجعد) و بر گونهاش خالى است، مبدأ حرکت او از سوى مشرق است و چون چنان شود سفيانى خروج كند.

و نکته مهم آن است که این مهدی هنگام ظهور سفیانی مخفی شده، تا بعد از تجهیز قوا و تشکیل سپاه ده هزار نفری بتواند قیام کند. در خصوص مشخصات ظاهری مهدی و تعارض روایات و رمزگشایی از آنها، انشاء الله به زودی پست مستقلی درج خواهد شد.
حذلم بن بشير قال : قلت لعلي بن الحسين عليهما السلام : صف لي خروج المهدي وعرفني دلائله وعلاماته ؟ فقال :.. فإذا ظهر السفياني اختفى المهدي ثم يخرج بعد ذلك. الغیبة الطوسی ص 443

حذلم بن بشیر گوید : به امام علی بن حسین (ع) عرض کردم : خروج مهدی و علامت های آن را برای من توصیف بفرمائید . امام زین العابدین علیه السلام فرمود :.... وقتی سفیانی ظاهر شود، مهدی مخفی می‌شود و سپس بعد از آن قیام می کند
عن ثوبان، عن رسول الله ص قال: إذا رأيتم الرايات السود خرجت من قبل خراسان، فأتوها و لو حبوا على الثلج، فإنّ فيها خليفة اللّه المهدي

رسول خدا ص فرمود : اگر دیدید که پرچمهای سیاه از سمت خراسان(ایران) می آیند، خود را به آن برسانید حتی بصورت سینه خیز بر روی یخ ها، زیرا خلیفه خدا مهدی در آن است. اثبات الهدی، ج۳، ص۵۹۵
عن ثوبان قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: يقتل عند كنزكم ثلاثة كلهم ابن خليفة، ثم لا يصير إلى واحد منهم. ثم تطلع الرايات السود من قبل المشرق فيقتلونكم قتلا لم يقتله قوم، فإذا رأيتموه فبايعوه و لو حبوا على الثلج، فإنه خليفة اللّه المهدي
رسول خدا ص فرمود: سه فرزند خلیفه کشته می‌شوند و هیچ کدام به خلافت نمی‌رسند، سپس پرچمهای سیاه از سوی مشرق می‌آیند، پس جنگ سختی خواهد بود که مانند نداشته، سپس چیزی فرمود، پس فرمود: اگر او را دیدید با او بیعت کنید حتی سینه خیز روی یخها، زیرا او خلیفه خدا مهدی است. اثبات الهدی، ج ۳، ص۵۹۶

پس واضح شد که میدا حرکت مهدی اول، از سمت خراسان بوده و هنگام ظهور سفیانی، مخفی شده تا سپاه خویش را فراهم آورده و بتواند از سمت خراسان، قیام خویش را شروع کند.

Tuesday, February 17, 2015

حسین ع، امام زمان کوفیان بود

حسین ع، امام زمان کوفیان بود و کوفیان برای شناخت 
امام زمان خویش فریب علمای بی عمل مانند شریح قاضی 
را خوردند و به فتوای او به جنگ امام زمان خود شتافتند
 در حالیکه همانها برای ایشان دعوتنامه فرستاده بودند،
سوال آن است که اگر ما در کربلا بودیم چگونه و 
با چه معیاری امام زمان خویش را می شناختیم!
آیا به سراغ افراد متخصص و متشخصی مانند 
شریح قاضی میرفتیم که تا آن زمان، 
 کوچکترین خطایی نکرده بود و در تقوا وعلم 
هم شهره خاص و عام بود و هم منصوب حجت خدا؟!
و اگر امروز روز ظهور حضرت باشد او را چگونه خواهیم شناخت؟
آیا قصه کربلا را دوباره تکرار خواهیم نمود؟
و آیا یگانه راه معرفت!، تکیه بر متخصصینی 
است که ممکن است خود به هر دلیل
 در شناخت یا نصرت حضرت شکست بخورند؟
آیا اهل بیت ع معیاری برای شناخت حضرت به ما ارائه نفرموده اند؟!
خداوندا ما را حسینی فرما ولو آنکه در کمیت و قدرت، 
غریب و بی کس و بی یار و یاور باشیم و 
خودت ما را در شناخت و نصرت ولیت
 از غیر خودت و غیر معصومین کفایت فرما
انک علی کل شیء قدیر

Tuesday, January 27, 2015

حدیثی از سید احمد الحسن ع

امام احمد الحسن ع فرمودند :
والله که رسول الله (ص) و پدرانم ائمه (علیه السلام) ،

 چیزی از امرم را باقی نگذاشتند ، مگر آنکه آن را روشن کردند .
 پس مرا به دقت ، و با نام و صفت ، و محل سکونت توصیف کردند .
 پس هیچ چیزی از امرم را نگفته باقی نگذاشتند ، 
و هیچ شبهه ای در قضیه ی من ، بعد از این بیان وجود ندارد .
 و امر من روشنتر از خورشید ، در وسط ظهر است . 
و همانا که من مهدی اول و یمانی موعود هستم..

حدیث روشن کننده راه

ﺍﻣﺎﻡ ﺳﺠّﺎﺩ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻼﻡ :
ﺑﺎ ﻋﻘﻮﻝ ﻧﺎﻗﺼﻪ ﻭ ﺁﺭﺍﺀ ﺑﺎﻃﻠﻪ ﻭ ﻗﻴﺎﺳﻬﺎﻯ ﻓﺎﺳﺪﻩ ﺑﻪ ﺩﻳﻦ ﺧﺪﺍﻯ ﺗﻌﺎﻟﻰ
ﻧﻤﯿﺮﺳﻨﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺟﺰ ﺑﺎ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻧﻤﯿﺂﻳﺪ، ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﻣﺎ ﺷﺪ
ﺳﺎﻟﻢ ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ، ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺍﻗﺘﺪﺍ ﻛﺮﺩ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﯿﻴﺎﺑﺪ، ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﻪ
ﻗﻴﺎﺱ ﻭ ﺭﺃﻯ ﻋﻤﻞ ﻛﻨﺪ ﻫﻼﻙ ﻣﯿﺸﻮﺩ، ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﯿﮕﻮﺋﻴﻢ ﺷﻜّﻰ

ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﺩﺭ ﺁﻧﭽﻪ ﺣﻜﻢ ﻣﯿﻜﻨﻴﻢ ﺣﺮﺟﻰ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻳﻰ
ﻛﻪ ﺳﺒﻊ ﺍﻟﻤﺜﺎﻧﻰ ﻭ ﻗﺮﺁﻥ ﻋﻈﻴﻢ ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﻛﺎﻓﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺪ .

: ﻗَﺎﻝَ ﻋَﻠِﻲُّ ﺑْﻦُ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻉ ﺇِﻥَّ ﺩِﻳﻦَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻋَﺰَّ ﻭَ ﺟَﻞَّ ﻟَﺎ ﻳُﺼَﺎﺏُ ﺑِﺎﻟْﻌُﻘُﻮﻝِ
ﺍﻟﻨَّﺎﻗِﺼَﺔِ ﻭَ ﺍﻟْﺂﺭَﺍﺀِ ﺍﻟْﺒَﺎﻃِﻠَﺔِ ﻭَ ﺍﻟْﻤَﻘَﺎﻳِﻴﺲِ ﺍﻟْﻔَﺎﺳِﺪَﺓِ ﻭَ ﻟَﺎ ﻳُﺼَﺎﺏُ ﺇِﻟَّﺎ ﺑِﺎﻟﺘَّﺴْﻠِﻴﻢِ
ﻓَﻤَﻦْ ﺳَﻠَّﻢَ ﻟَﻨَﺎ ﺳَﻠِﻢَ ﻭَ ﻣَﻦِ ﺍﻗْﺘَﺪَﻯ ﺑِﻨَﺎ ﻫُﺪِﻱَ ﻭَ ﻣَﻦْ ﻛَﺎﻥَ ﻳَﻌْﻤَﻞُ ﺑِﺎﻟْﻘِﻴَﺎﺱِ ﻭَ
ﺍﻟﺮَّﺃْﻱِ ﻫَﻠَﻚَ ﻭَ ﻣَﻦْ ﻭَﺟَﺪَ ﻓِﻲ ﻧَﻔْﺴِﻪِ ﺷَﻴْﺌﺎً ﻣِﻤَّﺎ ﻧَﻘُﻮﻟُﻪُ ﺃَﻭْ ﻧَﻘْﻀِﻲ ﺑِﻪِ ﺣَﺮَﺟﺎً ﻛَﻔَﺮَ
ﺑِﺎﻟَّﺬِﻱ ﺃَﻧْﺰَﻝَ ﺍﻟﺴَّﺒْﻊَ ﺍﻟْﻤَﺜَﺎﻧِﻲَ ﻭَ ﺍﻟْﻘُﺮْﺁﻥَ ﺍﻟْﻌَﻈِﻴﻢَ ﻭَ ﻫُﻮَ ﻟَﺎ ﻳَﻌْﻠَﻢ . ﺑﺤﺎﺭ ﺍﻻﻧﻮﺍﺭ
ﺝ 2 ﺹ 303 ، ﻛﻤﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻟﻨﻌﻤﺔ ﺝ 1 ﺹ235

Sunday, January 25, 2015

خوش آمدید

  با سلام و تشکر از توجه شما نسبت به امر دعوت مبارک سید احمد الحسن ع  
با کلیک یا تپ روی هر مطلب میتوانید  متنکامل را مطالعه کنید
سعی در این است که دراین وبلاگ روزانه یک پست ایجاد گردد و مسائل مربوط به
 روشن سازی دعوت مبارک یمانی ع در  دسترس همه عزیزان حقیقت جو قرار بگیرد

خواهشمندیم سوالات خود را در در قسمت گفتمان در قالب  سوال مطرح نمایید 
تا  بتوانیم در پاسخگویی به شبهات شما سریعتر اقدام کنیم

انشالله خداوند همه  ما را به راه راست هدایت کند 

نویسنده وبلاگ